۷ شهریور ۱۳۸۲، ۱۳:۰۵

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي:

شهيدان رجايي و باهنر نمونه بارز اخلاق در جامعه اسلامي ما بودند

شهيدان رجايي و باهنر نمونه بارز اخلاق در جامعه اسلامي ما بودند

حجت الاسلام والمسلمين دكتر احمدي استاد دانشگاه و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي با گراميداشت ياد و خاطره شهيدان رجايي و باهنر گفت: آنها اسوه اخلاق و تقوي بودند. شهيد رجايي از لحاظ اخلاق اسلامي و تواضع و صفا و اخلاق و همچنين شهيد باهنر به لحاظ فداكاري و ايثاري كه به خرج دادند زمينه هاي شكوفايي انقلاب اسلامي را در بين دانش آموزان و دانشگاهيان پديد آوردند.

وي به دنبال سلسله سخنراني هاي خود قبل از خطبه هاي نماز جمعه درباره فلسفه اخلاق اين دو شهيد گرانقدر را نمونه بارز اخلاق اسلامي دانست و افزود: شهيدان رجايي و باهنر با اخلاق و اخلاص و تبعيت از امام نمونه بارزي از يك مسئول اجرايي در جمهوري اسلامي ايران بودند.

وي افزود: اخلاق و رفتار هر كسي بر اساس اعتقادات او شكل مي گيرد، و بروز و ظهور پيدا مي كند. كسي كه به خدا و عالم بعد از مرگ معتقد باشد يك طور اخلاق و رفتار دارد و آن كه ندارد به گونه اي ديگر و آنكه منكر خدا و عالم بعد از مرگ باشد به گونه اي ديگر است.
احمدي خاطرنشان كرد: يكي از براهين اثبات نبوت اين است كه هر كس كه معتقد به خدا و عالم بعد از مرگ است اين سوال برايش پيش مي آيد كه حالا كه خدا ما را آفريده و ما مكلف كرده و عالم بعد از مرگ عالم كيفر است بايد به ما بگويد چه بايد بكنيم كه در عالم آخرت توفيق پيدا كنيم. در غير اين صورت معني ندارد به ما پاداش و كيفر بدهد.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي تاكيد كرد: بايد ببينيم تكاليفي كه خدا تعيين مي كند چه تاثيري در روح آدمي دارند و چگونه بعد از مرگ تبلور پيدا مي كنند در اين ارتباط بايد كسي به ما بياموزد كه چه كاري بكنيم ودر عالم بعد از مرگ چه پاداش و كيفري نصيب ما خواهد شد. خدا هم در قرآن فرموده تا پيغمبر نفرستيم كسي را عذاب نمي كنيم. 
احمدي با تاكيد بر اين مطلب كه بايد فلسفه ارسطو و تاثيري كه در عالم مسيحيت و اسلام داشته و اينكه آيا اين فلسفه اخلاق براي دينداران كافي است را مورد بررسي قرار دهيم گفت: ارسطو شخصيت علمي فلسفي سياسي اخلاقي بزرگي است. و اگر كسي انتقادي از او داشته باشد به اين معني نيست كه جايگاه او را ناديده گرفته است بلكه معلوم است جايگاه رفيعي دارد كه سخنان او نقد مي شود.
وي خاطرنشان كرد: ارسطو فلسفه الهي را در مقابل سوفسطايي ها مطرح كرد و با آنها درگير شد. ارسطو در آن زمان منطق را تدوين كرد كه كار بسيار بزرگي بود كه امروز نيز در زمان ما سفسطه رشد زيادي داشته است. 
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: تفكر فلسفي با تفكر ديني در جاهايي با يكديگر آميخته مي شود و در جاهايي از هم جدا مي شوند.  ارسطو اساسي براي اخلاق گذاشته است، كتاب اخلاق او اساسي ترين و مبنايي ترين كتاب مدون اخلاقي است. 
احمدي تاكيد كرد: آدمي نفسي دارد.  اين نفس صرف نظر از اينكه باقي باشد يا نباشد كه خود ارسطو هم از سخنانش به دست مي آيد كه معتقد به بقا است، اساسي ترين چيزي كه درآن مطرح است و لمس مي كنيم مساله احساس لذت و الم است. ما تشنه مي شويم دنبال آب مي رويم و گرسنه مي شويم دنبال غذا مي رويم، از جاي راحت لذت مي بريم به گل زيبا نگاه مي كنيم لذت مي بريم. آدمي از يك چيزهايي لذت و از چيزهايي رنج مي برد.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي ادامه داد: انسان از جاهايي كه لذت مي برد خواستار آن است و سعي مي كند آن را به دست آورد ودر اين ارتباط قوه شهوت را به معني ميل، علاقه و خواست به كار مي بريم. و از سويي چيزهايي نيز هست كه انسان ميل به آن ندارد كه مي توان آن را قوه غضبيه بگويند. اخلاق نيز در اين دو قوه بروز و ظهور پيدا مي كند.
قوه ديگري نيز مطرح است به نام قوه عاقله يا عالمه يعني ما نسبت به رفتارهاي اخلاقي خود علم و آگاهي داريم ومي دانيم چه كاري بايد انجام دهيم. قوه ديگركه خوب است نامش را اراده بگذاريم قوه عامله است به معني قوه عمل كننده، يعني وقتي انسان به چيزي آگاهي پيدا كرد، اراده انسان اعضا را تحريك مي كند كه از آن چيز استفاده كند. كه بحث هاي فراواني درباره اين موضوع وجود دارد.
به عقيده ارسطو هر كدام از اين قوا دو سر دارد، يك سر افراط دارد و يك سر تفريط. هر كدام از اين علايق دو سر دارند يك سر متمايل به افراط و يك سر متمايل به تفريط اما ارسطو معتقد است كه حد وسط بين اين قوا را بايد نگاه داشت. اما سخن اين است كه حد وسط كدام است و چگونه مي توان آن را به دست آورد و آيا درباره همه اين مسايل حد وسط را مي توان عنوان كرد.
خود ارسطو، مرحوم نراقي و خواجه همه مي گويند تعيين حد وسط مقدور نيست و معتقدند كه هر كس با بصيرت خود حد بين افراط و تفريط را شناسايي كند زيرا اين حد وسط در مجموع مساله مبهمي است.  اما با اين حال حد وسطي كه براي شهوت در نظر گرفته است عفت ناميده مي شود. در مورد قوه غضبيه و كارهاي اين قوه نيز حد وسط شجاعت است يعني اينكه انسان بداند چه مي كند و عقل بر او حاكم باشد. در مورد قوه علم حد وسط حكمت است، در اين قوه انساني ذهنش قرار نمي گيرد و مثل يك موج روي دريا ذهنش سيلان دارد و در مقابل كسي عقلش را به كار نمي اندازد. اين حكمت به معني ايستادن در حد وسط بين اين دو است.
وي ادامه داد: در قوه فعال يا عامل يا اراده حد وسط كارها عدالت است. درباره عدالت نيز اختلافاتي وجود دارد بعضي گفته اند كه عدالت مربوط به قوه اراده نيست بلكه حالت تعديلي است كه بين فعاليت هاي سه قوه پديد مي آيد. يعني اگر حكمت، شجاعت و عفت بود و توانستيم حدود فعاليت ها را مراعات كنيم به آن عدالت مي گوييم. برخي عدالت را جدا گرفته اند به صورت حاصل تلاش اراده.
به گفته وي، اما اين مساله براي انسانهاي غيرديني معني پيدا مي كند و برخي از مسايل است كه در اين مساله نمي گنجد مانند اينكه فردي به خاطر ديگران جان خود را در طبق اخلاص قرار دهد. خود ارسطو نيز مي گويد كارهايي است كه نمي توان بر آن حد وسطي تعيين كرد. برخي از جاها معيار حد وسط جواب نمي دهد حتي در جوامع غيرديني. 
اما اين سوال مطرح است كه آيا در جايي كه انسان لازم است دستورات خدا را بدون چون و چرا اجرا كند، تئوري دهندگان اخلاق از جمله ارسطو در اين زمينه نظري را ارايه مي دهند.
وي تاكيد كرد: اخلاق اسلامي روح اسلام، توحيد و اخلاق و قصد قربت را در فلسفه اخلاق مطرح مي كند تا اين مساله قابل اجرا باشد. 

کد خبر 20439

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha