خبرگزاری مهر- گروه هنر: وحید یامینپور روزنامه نگار و مجری صداوسیماست که بیشتر مخاطبان او را با اجرای برنامه مناظرهای «دیروز، امروز، فردا» به یاد میآورند. وی فارغ التحصیل رشته حقوق جزا و جرم شناسی از دانشگاه امام صادق (ع) است با این حال بیشترین فعالیت وی در حوزههای فرهنگی و هنری بوده است و حتی به تدریس واحدهای درسی با همین مضامین در دانشگاه هم مشغول است.
وی سالها در رادیو مشغول به کار بوده است و از دیگر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی وی دبیری کمیسیون فرهنگی- اجتماعی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، معاون پژوهشی دانشکده خبر و عضویت در شورای پژوهشی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی بوده است. وی همچنین در زمان ریاست احمد توکلی در مرکز پژوهش های مجلس، به مدت دو سال و نیم مدیرکل دفتر مطالعات فرهنگی این مرکز بود.
یامینپور جدای از این فعالیتها به کارهای رسانهای و مستندسازی هم مشغول بوده است و حالا چند ماهی است که در سمت مدیر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری فعالیت دارد.
پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری از ابتدای انقلاب با حلقههای بحث و بررسی و نقد و تحلیل آثار شکل گرفت و به تدریج این حلقهها و گفتگوها به صورت منسجمتر ادامه یافتند و حتی آثاری هم به انتشار و عرضه رسید اما این پژوهشکده در زمانهایی دچار وقفه شد و حالا خبرگزاری مهر با انتصاب وحید یامینپور و فعالیت مجدد پژوهشکده گفتگویی با وی داشته است تا درباره رویکردها و خط و مشی این مرکز که ابتدا توسط حلقه شهید آوینی راهاندازی شد و همچنین چگونگی ادامه این فعالیتها پرس و جو کند.
وحید یامینپور در این گفتگو از سلوک شهید آوینی و دانش او نسبت به هنر انقلاب اسلامی و همچنین موضعگیری و واکنش وی نسبت به سینمای دوره خود سخن گفت و اینکه امروزه هم نباید در برابر وقایع روز ساکت نشست بلکه باید نسبت به آنها موضع گرفت.
وی همچنین در این گفتگو از فعالیت جریانهایی سخن گفت که با انقلاب نسبتی ندارند و بیان کرد که متاسفانه باید اقرار و اعتراف کنیم که هر از گاهی ما مغلوب گفتمان سازیهای جعلی جریان روشنفکری میشویم.
*با توجه به اینکه پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری از جمله نهادهایی است که ابتدا بوسیله شهید آوینی راهاندازی شد و اهداف و رویکردهای ویژه خود را پیگیری میکرد، می خواهم ابتدا از روند فکری و حرکتی این مرکز بگویید.
- بله و شاید مهمترین وجه جذابیت این پژوهشکده همین باشد که اینجا ثمره دغدغهها و اولویتهای شهید آوینی است. این نکتهای است که از ابتدای تاسیس این پژوهشکده تاکنون همیشه الهامبخش بوده است. همچنین در اینجا گروه «مطالعات دینی هنر» هم شکل گرفت و پس از آوینی هم شخصیتهای بزرگ و ارزشمندی اینجا بودهاند که همه آنها جزو کسانی هستند که به یقین فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی به آنها مدیون است. خود من هم این توفیق را داشتم که شاگرد بسیاری از آنها باشم افرادی مثل مرحوم محمد مددپور که سالهای سال در این مجموعه حضور داشت و شاید مهمترین آثار این مرکز، مجموعهای باشد که از وی به جا مانده است. همچنین استادانی مثل دکتر محمد رجبی رییس کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی از دیگر افرادی هستند که در این مجموعه فعالیت داشته و موثر هم بودهاند.
*ما سازمانهای زیادی داریم که در حوزه اندیشه فرهنگی و هنری انقلاب فعالیت دارند. این مرکز چه شاخصهایی داشت که آن را از باقی این نهادها متمایز میکرد؟
- آنچه اینجا را از دیگر نهادها و مراکز پژوهشی متمایز میکند یک دغدغه اصیل است که میخواهد نظریه انقلاب اسلامی را در عرصه فرهنگ و هنر ارایه و تدوین کند چون جنبش انقلاب اسلامی یک جنبش فرهنگی است و اگر بخواهد خود را توسعه دهد و اثرگذار باشد لاجرم باید از مسیر هنر و فرهنگ این اتفاق بیفتد. انواع معاصر هنر مثل هنر- صنعت سینما در این مساله دخیل هستند و تلقی ما همیشه این بوده است که این هنر باید ویراسته شده و در خدمت انقلاب قرار بگیرد. این مرکز پژوهشی هم که تاسیس شد دغدغه اصلیاش به خدمت انقلاب و اسلام درآوردن هنر، سینما و ادبیات بوده است. درواقع پژوهشهایی که در این مرکز انجام گرفته عمدتا در این مسیر بوده است و آثار فوقالعاده ارزشمندی هم در این راستا بوجود آمده است. اینها باعث شد که گفتمان این مرکز یکی از گفتمانهای رایج با ضریب نفوذ بالا و اثرگذار در مراکز علمی و فرهنگی باشد.
*چه چیز باعث شد که این اثرگذاری وجود داشته باشد و این میان تفکر و اندیشه انقلابی خود شهید آوینی چقدر نقش داشته است؟
- من باید این نکته را با یک مقدمه تاریخی عنوان کنم. تاریخ ایران مملو از استعدادها و آثار هنری و درخشان و باشکوه در عرصههای ادبیات، معماری، موسیقی، نگارگری و ... است. با این حال شما از دوره قاجار به این طرف شاهد یک وقفه در روح و متن و مضمون آثار هنری هستید و تا مدتها میبینید که از سرمایههای فرهنگی و هنری پیشین تقلید میشود و تلاش میشود که هنر صفویه تکرار شود، به طور مثال مدرسه سپهسالار تهران و یا مسجد سید اصفهان از روی آثار هنری پیشین مثل معماریهای دوره صفویه ساخته میشود یا در حوزه مینیاتور یا شعر و دیگر آثار هنری ما دیگر شاهد هنرمندان و شاعران قدیمی که هرکدام به نحوی اثرگذار بودهاند و توانستهاند خالق جریانی باشند، نیستیم.
در عصر پهلوی این وقفه به بحران خود میرسد به این معنا که تقلید از غرب و رسوب کردن انگارههای هنری و فلسفی غربی حیثیت هنر اسلامی را به محاق میبرد. ما در این دوران شاهد شکل گیری انواع منحطی از خط فارسی هستیم که هیچ ارتباطی با پیشینه هنری خط فارسی ندارد. سینما در خدمت ابتذال قرار میگیرد، خط فارسی آنچنان مغشوش و بینظم است که هیچ کس درنمییابد که این شهر قسمتی از جغرافیای فارسی است و میتوان تصور کرد که متعلق به کشور دیگری باشد.
ما در این دوران نوعی بیبند و باری، بینظمی و وضعیتی غیر منسجم را در عرصه فرهنگ و هنر شاهد هستیم. حالا در چنین شرایطی انقلاب اسلامی آمده است و می خواهد در بعد فرهنگی و هنری، انقلاب کند؛ انقلابی که داعیه تغییر، تحول و انقلاب در همه شئون تمدنی را دارد و می خواهد تمدن اسلامی بنا گذارد. بنابراین شما برای تمدن اسلامی به انقلاب در عرصه هنری هم نیاز دارید.
انقلاب باید موفق میشد همه شئون تمدنی را بازسازی کند و به نظم خودش دربیاورد چون انقلاب اسلامی یک انقلاب سیاسی صرف نیست که شما فقط هیات حاکمه را تغییر داده باشید بلکه باید بتوانید شهر متناسب با ایدههای خود را هم بسازید و هنر خود را هم متولد کنید.
باید بتوانید در سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات، نمایش و ... انقلاب کنید. این امر باید اتفاق بیفتد و این نیاز به نظریه و مانیفست و تئوری دارد و حتی در جایی نیاز به مخاصمه با انگارههای معارض دارد، شما در این عرصه جایی را میخواهید که جلوی شبه روشنفکران عرصه هنر واکنش نشان دهید.
*و میتوان گفت این کاری بود که شهید آوینی در این مرکز انجام داد و به نوعی ساختارهای غلط و حتی غیر انقلابی و به تعبیر شما منحط را شکست و از نو بازسازی کرد.
- بله اساسا پیراستن به همین معناست. پیراستن یعنی زدودن آثار منفی و احیای هویت اسلامی و انقلابی و این خصلت آثار شهید آوینی در مقالاتی بود که در سوره مینوشت. او توامان با رویکردهای غربزده در عرصه فرهنگ و هنر مواجهه داشت و همزمان با ظهور و بروز این تفکر در جامعه، مبادی و مبانی فرهنگ و هنر ناب اسلامی را تذکر میداد. این روند که با مقالات شهید آوینی شروع شد سرآغاز مطالعات دینی هنر بوده است که زمینه شکلگیری این پژوهشکده را فراهم کرد.
سپس آوینی به تدریج تبدیل به یک استاندارد و متر شد که با وجود او میتوانستید تشخیص دهید که چه اثری دینی و انقلابی است و چه اثری انقلابی نیست. خودش هم زمانیکه بود راجع به فیلمهای سینمایی واکنش نشان میداد. آوینی راجع به «هامون»، «مادر»، «نار و نی»، «نیاز»، «دیدهبان»، «از کرخه تا راین» مقاله مینوشت و شما بواسطه زبان آوینی میتوانستید به نوعی زبان و منطق برسید که بفهمید زمانیکه درباره انقلاب اسلامی صحبت میشود در حقیقت از چه چیزی سخن گفته میشود. این مساله تقریبا به ۱۰ سال بعد از انقلاب مربوط میشود و چنین نقشی در آن زمان منحصر به فرد و یگانه بوده است.
*یعنی در آن زمان ما فقط شهید آوینی را داشتیم که در عرصه فرهنگ و هنر انقلابی چنین نقشی را ایفا کند؟
- خیر افراد دیگری هم بودهاند اما نقش شهید آوینی در آن زمان بسیار پررنگ و منحصر به فرد بوده است. آوینی موفق میشود میدانی را درست کند که دیگران را تحت تاثیر خود قرار دهد و حتی اثرگذاری او بعد از خودش بیشتر میشود و امروز که ما از آوینی سخن میگوییم زبان و منطق وی بیشتر شنیده میشود تا در زمان خودش.
*و این پژوهشکده محصول فکری چنین فردی است.
- بله البته پژوهشکدهای که از آن سخن میگوییم در آن زمان به این شکل نبوده و تنها یک گروه مطالعاتی بوده است. این مرکز بستری شد که نظریهها و تئوریها در اینجا شکل گرفت و حالا این مسیر در پژوهشکده باید ادامه پیدا کند. ما همچنان نیاز به مطالعه در این عرصه داریم باید دائم خود را به روز کنیم. سلوک شهید آوینی به ما آموخته است که پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نمیتواند نسبت به تحولات این عرصه ساکت باشد بلکه باید نسبت به تحولات و تغییرات فرهنگی و هنری و بخصوص در حوزه رسانه واکنش نشان دهد. باید این تحولات را مطالعه کند و بعد در مقام تایید و یا رد آنها برآید یعنی باید نسبت به این تحولات موضع داشته باشد. همچنین باید مسایل این عرصه را موضوع تحقیقات و پژوهش های بنیادین خود کند. ما باید این مشی را از رفتار شهید آوینی بیاموزیم.
شاید بسیاری از نهادها و مراکز دیگر چنین وظیفهای نداشته باشند و صرفا بخواهند از طریق دانش وارد مسایل شوند و مرزهای دانش را جابجا کنند اما این وظیفه بر عهده ما هست که علاوه بر دانش نسبت به پدیدهها واکنش هم نشان دهیم.
*به نظر من یکی از آسیبهایی که حوزه تفکر انقلابی و هر حوزه فکری دیگری را تهدید میکند همین است که نتوانستهایم دو رویکرد دانش و عمل را با هم حفظ کنیم و به نوعی یا وارد مسایل دانشی و فکری شدهایم و یا به صورت مصداقی و واکنشی با مسایل برخورد کردهایم درحالیکه موفقیت عمده شهید آوینی در همین بود که تئوری و دانش لازم را داشت و بعد بر این اساس نسبت به پدیدهها واکنش نشان میداد. این مساله امروزه در جبهه انقلاب که باید در مقابل کجرویها سنجیدهتر عمل کند کمتر دیده میشود یعنی گاهی فقط وارد مسایل فکری و اندیشهای میشود و گاهی تنها واکنشی برخورد میکند.
- بله من قبول دارم این خصوصیتی است که آوینی دارد. شهید آوینی هنر را میشناسد و خودش هم آنچنان هنرمند چیرهدستی است که آثارش همچنان برای ما الگو و نمونه است. این آثار همچنان نمونههای اعلایی هستند که باید درباره آنها گفتگو کرد.
در هر حال این خاصیت این نهاد پژوهشی وابسته به حوزه هنری است. ممکن است اگر اینجا یک پژوهشکده مستقلی بود چنین رسالتی برای آن در نظر نمیگرفتیم ولی اینجا پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی متعلق به حوزه هنری است و حوزه هنری قلعه هنر انقلاب است و ما وظیفه داریم که درباره بایستههای هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی صحبت و از این عرصه مراقبت کنیم. این عرصه در حوزه نظر، گفتمان و .. نیاز به نگهبان دارد. آوینی این نقش را به خوبی ایفا کرده و از خود سلوکی منحصر به فرد به یادگار گذاشته است و حالا ما باید این سلوک را در این پژوهشکده ادامه دهیم.
*و شما چطور میخواهید این روند و سلوک را پیگیری کنید و این رویکرد را پیش ببرید؟
- پژوهشکده در دورههایی با یک سری مسایل حقوقی مواجه بوده است که طی چند سال با توقف همراه شد و در دورههایی فعالیتش کم شد، البته در در دورههایی هم فعالیتهای درخشانی داشته است و اصلا آنچه که مجموعه را آبرومند کرده مجموعه انتشارات و کتابهایی است که هرکدام در نوع خودشان نقش و سهم فوقالعادهای را در عرصه فکری و فرهنگی انقلاب ایفا می کنند اما این به طور قطع کافی نیست.
چه بسا همه انتظار داشته باشند که پژوهشکده فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی حوزه هنری نسبت به نیازها، وقایع و مسایل روز انقلاب اسلامی واکنش نشان دهد و برای آنها ایده تولید کند، این آن چیزی است که هماکنون ما به آن نیز داریم.
نهادها و مراکز دیگر هم ممکن است کم و بیش چنین نقدهایی داشته باشند اما آنچه که امروز ما در عالم واقع مشاهده و کمبودش را احساس میکنیم این است که این نیازها پاسخ داده نمیشود و متاسفانه باید اقرار و اعتراف کنیم که هر از گاهی ما مغلوب گفتمان سازیهای جعلی جریان روشنفکری میشویم یا مغلوب جریانهایی می شویم که نسبت چندانی با انقلاب اسلامی و حوزه فرهنگ و هنر این انقلاب ندارند.
*انتظار اصلی شما از فعالیتهای پژوهشکده فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی چیست و چه هدفی مد نظر دارید؟
- پژوهشکده باید دست بالا و برتر باشد، باید محل تجمع نخبگان معتقد به انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه انقلاب اسلامی باشد.
بخصوص در ۲۰ سال اخیر که هنر رویکردی رسانهای تر و فرهنگیتر به خود گرفته است، ما باید از نگاههای موضعی و نگاههای متوقف عرصه هنر فاصله بگیریم و رویکردهای فرهنگی و رسانهای پیدا کنیم. درواقع باید معتقد باشیم آنچه که به نام هنر اسلامی میشناسیم برای زندگی امروز ما در انقلاب اسلامی طرح دارد و می تواند زندگی امروز ما را بهتر و پیام انقلاب اسلامی را راحتتر منتقل کند. این اتفاقی است که باید در این عرصه رخ دهد.
*این اتفاقی که باید در عرصه فکری و هنری انقلاب اسلامی رخ دهد به چه شکل باید ظاهر شود؟
- ببینید وقتی شما از گفتمان انقلاب اسلامی نام میبرید درواقع نوعی نقطه گذاری و فاصله گذاری با حوزه گفتمانی رقیب انجام میدهید. گفتمان رقیب هیچ گاه تنبل نبوده هیچ گاه لکنت نگرفته و همیشه هم سعی کرده است که با نوعی اعتماد به نفس حرف خودش را بیان کند و انقلاب اسلامی با سعه صدری که داشته است زمینه را برای این جریان باز کرده است.
این گفتمان همیشه به راحتی فیلم خود را ساخته است. ما سینماگران و یا نویسندگانی را داریم که نسبتی با باورهای انقلاب اسلامی ندارند اما همیشه فیلمهایشان را ساختهاند و آنها به اکران رسیدهاند و یا کتابهایشان همیشه منتشر شده یا نمایشهای این افراد همیشه روی صحنه رفته است. صرف نظر از اشتباهاتی که ما داریم و آثار معاندان و معارضان انقلاب اسلامی را منتشر میکنیم این اتفاق هم افتاده و این جریان استفاده خودش را برده است و حالا باید تجمعی از اصحاب هنر انقلاب اسلامی با سابقه ای پررنگ اتفاق بیفتد که دیگران را تحت شعاع قرار دهد و اصلا شکل گیری حوزه هنری در ابتدا هم به همین دلیل بوده است. در ابتدای انقلاب اسلامی عدهای با این هدف و نیت دور هم جمع شدند؛ عدهای که ایده و نظر داشتند و تولیدات خود را هم عرضه کردند.
ادامه دارد....