پیام‌نما

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا * * * ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند بگو: چادرهایشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند نزدیک تر است، و در نتیجه [از سوی اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. * * * دارد متاع عفت از چارسو خریدار / بازار خودفروشی این چارسو ندارد

۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱

کتاب جدید احمد اکبرپور به کتابفروشی‌ها رسید

کتاب جدید احمد اکبرپور به کتابفروشی‌ها رسید

کتاب «شب به خیر فرمانده» نوشته احمد اکبرپور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «شب به خیر فرمانده» نوشته احمد اکبرپور با تصویرگری نرگس محمدی به تازگی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب یکی از کتاب های تصویری نشر افق است که در آن‌ها نویسنده و تصویرگر با همراهی هم کودکان را به دنیای داستان می برند و بزرگ ترها را هم به دنیای کودکی می‌برند. «شب به خیر فرمانده» جزو فهرست کتاب های برجسته نوجوانان با نیازهای ویژه است. این کتاب همچنین برنده مسابقه داستانی کودکان با نیازهای ویژه و دیپلم نمایشگاه تصویرگری کتاب کودک بولونیا در سال ۲۰۱۵ شده است.

این کتاب درباره پسربچه‌ای است که مادرش را در جنگ از دست داده و در اتاقش مشغول بازی است. او با خود یک بازی جنگی می کند و سعی دارد سربازهای دشمن را بکشد چون قصد دارد انتقام مادرش را از آن ها بگیرد. این بچه یک پا ندارد و از پای مصنوعی استفاده می کند...

مراسم رونمایی از کتاب «شب به خیر فرمانده» چندی پیش در کتابفروشی افق برگزار شد.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

«ما باید در میدان جنگ پیشروی کنیم و از این همه توپ و تانک نترسیم.تازه شاید مین هم کاشته باشند. اگر کسی حواسش نباشد و پایش را روی مین بگذارد فقط می گوید آخ و می میرد. فرمان حمله می دهم و با سربازهایم به طرف دشمن حمله می کنیم. دشمن ترسو شلیک می کند ولی ما نمی ترسیم. یک دفعه چند خمپاره منفجر می شود و مثل توی فیلم ها اتاق پر از دود می شود. تاریکی خیلی بد است ولی من از تاریکی نمی ترسم. مگر نه مامان؟ یادت هست بچه ها توی زیرزمین گریه می کردند و جیغ می زدند: «بمباران، بمباران!»...»

این کتاب با ۲۴ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۳ هزار نسخه و قیمت ۵۰ هزار ریال منتشر شده است.

کد خبر 2936842

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha