خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مبینا افراخته: آلات موسیقی که با حرکت و نوازش دستها ضرباهنگ میگیرند، یکسری آوا و نواهایی را نمایش میدهند که در آخر آنها را تبدیل به یک موسیقی رباینده میکند. موسیقی که هنرمندانه با کلام تلفیق میشود و پیام و مفهومی عمیق را به شنونده القا میکند. موسیقی همان عاملی است که هندزفری را عضو جداییناپذیر کیفها و جیبهایمان کرده و با لمس دکمه پخش، از زمین و زمان حال به زمین و زمانی دیگر پرتمان میکند. آن همان چیزی است که هر زمان کیفت کوک است شاد مینوازد و هر زمان هم مستاصل و پژمردهای با سوزش جگرت را خون میکند. گاهی هم که به سراغ ورزش و فعالیت بدنی میروی تندتر ضرب میگیرد و به بدن در ترشح آدرنالین کمک میکند.
همه ما به عنوان یک ایرانی از بدو تولد با نوا و آواز، زاده و بزرگ شدهایم و جایگاه موسیقی در تاریخ ما دلیلی دیگر بر این مدعا است. در واقع آوا و نوای ایرانی بازتابی از آئینها، باورها، شیوه زندگی، اندیشه و پیشینه مردم این سرزمین است و این را میتوان در تمام ظروف سفالی، دست نوشتهها، مهرها و سنگ نگارههای تاریخی ایرانی به وضوح دید.
موسیقی ایرانی هم همچون غذای ایرانی و قرمهسبزی مامانها که فوتوفن خاص خودش را دارد و هیچکس در هرکجای دنیا روی دستش نیست، حداقل برای یک ایرانی منحصر به فرد و بیمانند است. شاید هم همین گواه محکمی بر این شد که سال ۱۴۰۰ بالاخره بعد از سالها تلاش و انتظار، ششم بهمن ماه در تقویم میلادی به نام روز «آواها و نواهای ایرانی» نامگذاری شود. روزی که مصادف با وفات «صفی الدین ارموی» یکی از بزرگترین نوابغ موسیقی جهان است.
نابغهای گمنام
صفی الدین ارموی یکی از چند مفاخر بزرگ استان آذربایجان غربی در شهرستان ارومیه است که گرد گمنامی بر چهره این نابغه موسیقی دنیا نشسته و کمتر کسی در ایران نام و آوازهاش را شنیده است. در حالی که کتب او در دانشگاههای موسیقی دنیا تدریس میشود و هنوز با گذشت ۷۰۰ سال کسی نتوانسته در عالم موسیقی و کشفیات به پای صفی الدین برسد.
این نابغه گمگشته نه تنها یکی از معتبرترین نوازندگان موسیقی بود بلکه توانست برای نخستین بار گامهای موسیقی را کشف و به دنیا عرضه کند ولی همچنان در گمنامی به سر میبرد. اختراعات و تالیفات شیخ صفی الدین اورموی باعث بروز انقلابی بزرگ در علم موسیقی سراسر عالم شده است و هنوز هم بعد از گذشت قرنها عقاید او در موسیقی مورد احترام دانشمندان این عرصه است.
اورموی برای نخستین بار ۱۲ مقام موسیقی را به حالت سیستماتیک درآورد و خود آن را به آوازها، بخشها و شعبهها تقسیم کرد به صورتی که صفی الدین از یک سو در اصطلاح و تکمیل نوآوریها و ابداعات قدما در موسیقی کوشیده است و در فواصل گام نیز تحقیقاتی کرده است.
همچنین او اولین کسی بود که آهنگ موسیقی ما را با حروف الفبا و ابجد و عدد نوشت وبا این شیوه توانست نغمههایی را که پیش از این از راه گوش و سینه به سینه نقل میشد ثبت کند.
کمکاری در شناساندن صفی الدین ارموی، دانشمند موسیقی، در ایران خطر مصادره این انسان فاخر توسط کشورهای همسایه را بالا میبرد. بر همین مبنا لازم است با اقداماتی همچون ساخت مجسمه از این نابغه، برگزاری همایشها و کنگرههای بزرگداشت استانی، ملی و بینالمللی هر چه سریعتر مردم را با یکی از بزرگترین نابغههای کشورشان آشتی داد.
موسیقی در ایستگاه جهانی
تاریخچه موسیقی همانند سفر کردن با قطار است که در هر ایستگاه توقف کوتاهی خواهد داشت. در مقیاس جهانی تاریخچه پیدایش اولین موسیقی همچنان مشخص نیست اما حکایتها نشان از این دارد که انسانهای اولیه برای برقراری ارتباط با یکدیگر از صدای طبیعت و حیواناتی مانند دارکوب الهام میگرفتند و آواهایی را تولید میکردهاند؛ یعنی تا قبل از اینکه انسان تکلم را یاد بگیرد و زبان و گفتار خلق شود، موسیقی وجود داشته و در زندگی انسانها جاری بوده است.
ریشه پیدایش این هنر جهانی به ایران، ژاپن و یونان میرسد. شواهد نشان میدهد، ژاپنیها همراه با خورشیدگرفتگی آواز میخوانند تا او را شاد کنند. چون ساکنین این کشور معتقد بودند خورشید ناراحت شده و گرفته است و فقط موسیقی میتواند او را دوباره تابان و درخشان کند.
موسیقی به یک قوم و قبیله و دین و مذهب مربوط نمیشود. بلکه تمام مردم جهان به نوعی از موسیقی در زندگی خودشان استفاده میکنند. به عنوان مثال بوداییها رقص و آوازهای مخصوصی را برای مراسمهای مذهبی خودشان داشتهاند و یهودیها نیز موسیقیهای خاص خودشان را دارند. صدای خوش حضرت داوود نیز در زمان خودش نقش مهمی در تکمیل کردن تاریخچه موسیقی داشته است.
موسیقی سنتی ایران، نماد اصالت
ایرانیان جز اولین کسانی بودند که به هنر موسیقی و تأثیر آن در زندگی باور داشتند. تاریخچه موسیقی قبل از اسلام در ایران با «تنبور» و نوازندگان ساز «چنگ» معنا پیدا میکند؛ اما تاریخچه موسیقی در ایران بعد از اسلام حرفهای دیگری برای گفتن دارد.
بعد از اینکه اعراب ایران را فتح کردند، تا پایان دوره خلیفههای راشدین (چهار شخصی که پس از وفات پیامبر به خلافت رسیدند)، خواندن و اجرای هر نوع موسیقی در کشور ممنوع بود. در زمان بنیامیه میزان این سختگیریها کم شد و در زمان خلیفههای عباسی، موسیقی به اوج خودش در تاریخ ایران رسید.
در زمان صفوی، موسیقی رنگ و روی تازهای گرفت و از سبک و سیاق گذشته خودش خارج شد. پس از آن موسیقی تغییرات زیادی را تجربه کرد تا به امروز رسید. درحال حاضر، تاریخچه موسیقی سنتی ایران به عنوان یک ریشه اصیل شناخته میشود.
از صدای خاموش بتهوون تا مرغ سحر
از زمان پیدایش موسیقی افراد زیادی در این زمینه شروع به کار کردند و هر کدام از آنها سبک و سیاق خاص خودشان را برای نواختن نتهای موسیقی داشتند. با این وجود، بعضی از موسیقیدانان به نحوی نتها را به اجرا درمیآورند که کمتر کسی میتواند در برابر صدایی که به گوش میرسد دوام بیاورد و به صدای تپش قلبش بیتوجه باشد.
بهترین موسیقی تاریخ جهان و بهترین خوانندگان تاریخ موسیقی توانستهاند آثار هنری را خلق کنند که پس از سالها هنوز شنیدن آن میتواند لذتبخش باشد. مثل آهنگ مرغ سحر از محمدرضا شجریان و آهنگ ای ایران از غلامحسین بنان که میتوان جز دو نمونه بهترین موسیقی تاریخ ایران و بهترین آلبوم تاریخ موسیقی ایران در نظرشان گرفت.
بهترین موسیقیدان تاریخ را میتوان «لودویگ بتهوون» دانست. بتهوون در اوایل قرن نوزدهم شنواییاش را از دست داد و دیگر بعد از آن هرگز نتوانست صدای موسیقیهای خودش را بشنود؛ اما همچنان در صنعت موسیقی سرآمد بود و تاریخچه موسیقی به او مدیون است.
بزرگان موسیقی ایران نیز با کمک نتهای موسیقی و تئوری موسیقی آثاری را خلق کردهاند که جز آثار موسیقی بینظیر این کشور محسوب میشوند. حسین تهرانی با وجود نتنگاری تنبک برای اولین بار، قمرالملوک وزیری، جلیل شهناز، همایون خرم به عنوان نوازندهٔ ویولن، موسیقیدان و آهنگساز موسیقی، کیهان کلهر به عنوان متخصص ساز کمانچه و برنده جایزه «گرمی»، جلال ذوالفنون و پرویز مشکاتیان از جمله بهترینهای موسیقی ایران در طول تاریخ این مرز و بوم شناخته میشوند.
هر تار، روایت یک داستان
موسیقی «مقامی خراسان» از مشهورترین موسیقیهای محلی ایران محسوب میشود که به چهار بخش موسیقی مقامی کرمانجی، موسیقی مقامی ترکی، موسیقی مقامی ترکمنی و موسیقی فارسی تقسیم شده است و به این جهت که بالاترین مرحله خلاقیت در ترکیب ساز و آواز را دارد «مقامی» نام گرفته است.
نوازندگان این خطه به دو گروه اصلی «بخشیها» (دوتار نوازان آوازخوان و داستانسرا) و «عاشیقها» (نوازندگانِ حاضر در عروسیها، جشنها و پایکوبیها) تقسیم میشوند. قبلاً نوازندگان دورهگردی به نام لوطیها هم بودند که امروزه نسل آنها منقرض شده است. لوطیها با دایره و دف از این شهر به آن شهر سفر میکردند و وقایع و اخبار را در قالب شعر و موسیقی کردی روایت میکردند و گاه کلامشان را با حرکات نمایشی و اشعار طنزآمیز همراه میکردند.
بخشیها دوتار نوازانی هستند که مجموعهای از اخلاق، عرفان، شعر و ادبیات را سینهبهسینه و نسل به نسل تا به امروز برای مردم روایت میکنند. اکثر بخشیها در خراسان شمالی و بهویژه در شهرهای قوچان، بجنورد، شیروان و متمرکز هستند. موسیقی بخشی به علت حضور اقوام کرد و ترک و فارس در این خطهی خراسان با موسیقی جنوب و شرق این استان متفاوت بوده و ویژگیهای ترکی و کردی آن بارزتر است. موسیقی کردی (کرمانجی) اغلب شادتر و بزمیتر و موسیقی قوچان (ترکی) عرفانیتر است.
دوتارِ بخشیها مفاهیم عمیقی در خود پنهان دارد و هر سیم تار نماد و داستانی را روایت میکند. داستان خلقت آدم و حوا، شب و روز، بهشت و جهنم. بخشیها به مقامهای موسیقی بسیاری تسلط دارند و برای هر مراسم مانند عروسی، بدرقه، استقبال، عید نوروز و غیره مقام خاصی میخوانند.
موسیقی، بخش جداییناپذیر کردها
یکی از غنیترین و پربارترین موسیقیهای محلی موسیقی منطقه کردستان است. آنها از موسیقی در بیشتر مراسمها و آئینهایشان مثل مراسمهای عزاداری، مراسمهای سوگواری سنتی، سوارکاریها، شبنشینیها و… استفاده میکنند و موسیقی در زندگی آنها ریشهای محکم و ناگسستنی دارد. با توجه به پراکندگی و تعدد کردنشینان در سراسر جهان، این موسیقی در غرب آسیا و منطقه خاورمیانه هم رواج دارد.
مفهوم و محتوای موسیقیهای کردی به دو بخش ترانههای برگرفته از افسانهها و داستانهای دلاورانه و عاشقانه تقسیم میشود که برای نواختن، از سازهای ضربی (دف / دایره / دهل / طاس / دوطبله)، سازهای بادی (نی دوزله / شمشال / نرمه نای / سورنا) و سازهای زهی (تنبور / تار / کمانچه) استفاده میکنند.
موسیقی از دیرباز در زندگی انسانها جاری بوده و همیشه آنها را به شادی و آرامش دعوت کرده است. تاریخچه موسیقی نشان میدهد که این هنر دیرینه دائم در حالت تغییر بوده و سبک و سیاقهای متنوعی از موسیقی ابداع شده است.
نظر شما