به گزارش خبرنگار مهر، بیست و پنجم فروردین ماه، پایان بخش کارنامه علمی و عملی متفکری بود که به آنچه میگفت از بن دندان باور داشت. عماد افروغ، اندیشمند و جامعهشناس برجستهای بود که همواره تحقق آزادی و عدالت اجتماعی را جستجو میکرد. افروغ با نگاهی عمیق به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران، تلاش کرد تا به رسالت روشنفکری خود پایبند بماند. او بر این باور بود که آزادی و عدالت دو رکن اساسی برای هر جامعهای هستند که میخواهند در مسیر رشد و توسعه گام بردارند.
افروغ در آثار و سخنانش همواره به لزوم همافزایی این دو مفهوم تأکید میکرد و معتقد بود که بدون عدالت اجتماعی، آزادی معنایی نخواهد داشت و برعکس. در این روز، یاد و خاطره او را گرامی میداریم و به بررسی افکار و ایدههایش میپردازیم که هنوز هم در اندیشه و عمل جامعه ما میتواند اثرگذار باشد. افروغ به ما یادآوری میکند که برای ساختن آیندهای بهتر، باید به دنبال توازن میان آزادی و عدالت باشیم.
عماد افروغ از جمله روشنفکرانی بود که نگاه به سیره و کلام امام امیرالمومنین (ع) را چراغ راه خود میدانست و سعی میکرد ضمن تاملات مداوم در کتاب شریف نهج البلاغه، از میان کلمات گهربار پیشوای عدالت، برای امروز جامعه ایرانی نسخهای کامل پیدا کند.
کتاب «گزیده و حس و حالی از نهج البلاغه» از آخرین آثار مکتوب دکتر عماد افروغ بود که طی بازه زمانی دو سال تألیف شده است. افروغ در این کتاب گزیدههایی منتخب از خطبهها حکمتها و نامههای نهج البلاغه را انتخاب و به فراخور توان و فکر و اندیشه خود متونی در شرح و تفسیر آنها نگاشته بود.
او میگفت: «سالهاست که میخوانم و مینویسم، به جرأت میتوانم از سر صدق فریاد بزنم و مدعی شوم که سخنی حکیمانهتر از سخنان علی نشنیده و نخواندهام. درست پس از مطالعه شهر خدا و اعترافات آگوستین قدیس بود که وارد دریای بیکران و جوشان و ناتمام و زایای نهجالبلاغه شدم. سخت مبهوت درهای گرانبهای این گفتار شدم. این سخنان به منزله شرابهای نابی بودند که مرا مست خود کردند. و هرگاه بر آنها مرور میکنم باز مست و از خود بیخود میشوم و حالم خوش میشود.»
مرحوم استاد عماد افروغ هدف از تألیف چنین اثری را علاقهمندی و باورش به کشف و حل مشکلات حکمرانی شیعی با تمسک به سخنان و حکمتهای حضرت علی (ع) ذکر کرده بود.
آزاداندیشی و استقلال فکری
او به عنوان یک اندیشمند آزاداندیش، همواره بر اهمیت استقلال فکری تأکید میکرد. او معتقد بود که آزاداندیشی به معنای توانایی تفکر مستقل و عدم وابستگی به مکتبهای فکری خاص است. او به جای پذیرش بیچون و چرای نظریات موجود، بر این باور بود که هر فرد باید بتواند به طور انتقادی به افکار و ایدهها نگاه کند و در صورت لزوم، آنها را به چالش بکشد. این نوع تفکر به او این امکان را میداد که از تعصبات و پیشداوریهای رایج فاصله بگیرد و به حقیقت نزدیکتر شود.
افروغ به معنای واقعی کلمه به دنبال حقیقت بود و این حقیقتطلبی را به عنوان یک اصل اساسی در اندیشههای خود مدنظر قرار میداد. او بر این باور بود که آزاداندیشی نه تنها به نفع فرد بلکه به نفع جامعه است، چرا که وقتی افراد به صورت مستقل و انتقادی فکر کنند، میتوانند به راهکارهای بهتری برای حل مشکلات اجتماعی و سیاسی دست یابند. او تأکید میکرد که یک روشنفکر باید با جمعآوری اطلاعات و شواهد، به تحلیل واقعیتها بپردازد و از این طریق، به ایجاد تغییرات مثبت در جامعه کمک کند.افروغ بر این نکته تأکید داشت که آزاداندیشی و استقلال فکری، لازمه رشد و پیشرفت فردی و اجتماعی هستند و باید در نظامهای آموزشی و فرهنگی ترویج شوند تا نسلهای آینده بتوانند به عنوان شهروندان آگاه و مسئول در جامعه عمل کنند.
دکتر افروغ همواره به نقد سیستمهای موجود در جامعه و دانشگاهها پرداخته و بر این باور بود که این سیستمها نیاز به بازنگری و اصلاح دارند. او انتقاد میکرد که بروکراسیهای پیچیده و بیروح، خلاقیت و نوآوری را در دانشگاهها محدود کرده و مانع از رشد فکری دانشجویان و اساتید میشود. او بر این باور بود که دانشگاهها باید به عنوان مراکز تولید علم و اندیشه، فضایی آزاد و پویا برای تبادل نظر فراهم کنند.
وی همچنین به این نکته اشاره داشت که بسیاری از آثار علمی و تحقیقاتی او پس از خروج از دانشگاه و در پاسخ به چالشهای واقعی جامعه نوشته شدهاند. او این تصمیم را نشانهای از شجاعت و اراده برای اصلاح وضعیت موجود میدانست. به اعتقاد او، خروج از دانشگاه به معنای فرار از مسئولیتها نبود، بلکه اقدامی برای انتقاد از نظامهای ناکارآمد پژوهشی و تلاش برای ایجاد فضایی آزادتر برای تفکر و تحقیق بود.
او در سخنانش بر این نکته تأکید میکرد که برای دستیابی به یک جامعه پویا و پیشرفته، لازم است که ساختارهای آموزشی و علمی تغییر کنند. او معتقد بود که با ایجاد شرایطی مناسب، میتوان به نسل جوان فرصت داد تا خلاقیت و نوآوری خود را به نمایش بگذارند و از این طریق، به حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی کمک کنند.
عدالت و حقوق مردم
دکتر افروغ عدالت اجتماعی را به عنوان یکی از ارکان اساسی زندگی اجتماعی و سیاسی میدانست. او معتقد بود که عدالت نباید تنها یک شعار سیاسی باشد، بلکه باید به عنوان یک ارزش بنیادین در رفتار و عمل افراد و نهادها در جامعه نهادینه شود. او تأکید میکرد که عدالت اجتماعی به معنای اعطای حق به ذیحق است و باید در تمام سطوح جامعه رعایت شود.
افروغ بر این باور بود که در جامعهای که عدالت اجتماعی رعایت نمیشود، حقوق مردم نادیده گرفته میشود و این موضوع میتواند به بروز نارضایتیهای اجتماعی و بحرانهای سیاسی منجر شود. او به دنبال شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر نابرابریها و بیعدالتیها در جامعه بود و سعی داشت با ارائه راهکارهایی، به بهبود شرایط موجود کمک کند.
به اعتقاد او، عدالت اجتماعی تنها به معنای توزیع عادلانه منابع نیست، بلکه به معنای ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد در جامعه است.
او در گفتگویی با مهر در خصوص این مساله با توجه به معارف والای نهج البلاغه گفته بود: «حضرت امیر در نامه مالک اشتر عباراتی را بیان میکنند که بسیار زیبا و پر مغز است در یکی از فرازها میفرمایند: اللّهَ اللّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلی مِنَ الَّذینَ لا حیلَةَ لَهُمْ، خدا را خدا را در طبقه پایین اجتماع، از آنان که راه چاره ندارند. همچنین در قرآن کریم به حق سائل و محروم اشاره میشود؛ اگر این دو کلام به هم گره زده شود این نتیجه به دست میآید که توجه به حقوق اقشار پایین دست و محروم مساوی با حق خداوند متعال است و این نکته بسیار مهمی است و اشاره به عدالت اجتماعی و مساوی بودن آن با حق باری تعالی دارد. در جامعهای اگر عدالت اجتماعی رعایت نشود در اصل، حق الله در آن جامعه نادیده گرفته شده است و متأسفانه کمتر به این نکته اساسی توجه شده و تصور میشود که عدالت اجتماعی یک امر شخصی است و ناشی از مواسات و بخشش فردی و امری دلبخواهی است. در حالی که مواسات با مساوات بسیار فرق دارد چرا که مراد از مواسات بخشش و جود بوده در حالی که عدالت اجتماعی حق خدا، حق مردم و وظیفه حکمرانی است.»
حریت و شجاعت
افروغ یکی از ویژگیهای بارز خود را شجاعت در بیان نظرات و انتقاداتش میدانست. او هرگز از بیان حقیقت هراسی نداشت و معتقد بود که انتقاد، بخشی جداییناپذیر از فرآیند علمی و فکری است. او بر این باور بود که یک روشنفکر باید همواره به دنبال حقیقت باشد و در مواجهه با هر نوع فشاری که بر او وارد میشود، از مواضع خود دفاع کند. این روحیه انتقادی او باعث شد که بسیاری از افراد به او به عنوان یک نماد شجاعت و صداقت نگاه کنند. او همواره تأکید میکرد که برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه، لازم است که افراد نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس باشند و در برابر بیعدالتیها سکوت نکنند.
افروغ به پیوند دین و علم اعتقاد عمیق داشت و بر این باور بود که این دو حوزه نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند. او معتقد بود که دین به عنوان یک نظام معنایی و اخلاقی، میتواند به غنای علم و دانش کمک کند و در عوض، علم نیز میتواند به درک عمیقتر و صحیحتر از مفاهیم دینی منجر شود. او بر این باور بود که علم و دین باید در یک راستا حرکت کنند و هر یک میتوانند مکمل دیگری باشند.
این اندیشمند به دنبال شناسایی و تبیین مفاهیم دینی در قالبهای علمی و عقلانی بود و سعی میکرد تا ظرفیتهای حکمت اسلامی را بارور کند. او به این نکته اشاره میکرد که بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی به دلیل فاصله گرفتن از اصول اخلاقی و معنوی است و بر این اساس، باید به دنبال بازگشت به ارزشهای دینی و اخلاقی بود.
آرمانهای انقلاب
استاد عماد افروغ بر این باور بود که آرمانهای انقلاب اسلامی باید در راستای نیازهای واقعی انسانها قرار گیرد. او به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی به عنوان نیازهای اساسی مردم اشاره میکرد و بر این نکته تأکید میکرد که باید تلاش کرد تا این آرمانها به واقعیت تبدیل شوند. به اعتقاد او، اگرچه ممکن است برخی از این آرمانها در شرایط کنونی دور از دسترس به نظر برسند، اما باید برای تحقق آنها همواره کوشش کرد.
افروغ همچنین تأکید میکرد که تحقق این آرمانها نیازمند همت جمعی و همکاری بین مردم و مسئولان است. او بر این باور بود که بدون مشارکت فعال مردم در عرصههای اجتماعی و سیاسی، هیچیک از آرمانهای انقلاب اسلامی قابل تحقق نخواهد بود. او به اهمیت آموزش و آگاهی بخشی به مردم در راستای تحقق این آرمانها تأکید میکرد و بر این نکته اشاره داشت که نسل جوان باید به عنوان پیشروان این مسیر، آگاهانه و مسئولانه در پی تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی تلاش کنند.
نظر شما