به گزارش خبرنگار مهر، مناجات خوانی و ادعیه خوانی برای آنکه بر جان و دل بنشیند آدابی دارد که شاید مهمترین آن صدای خوش مناجات خوان و بهره گیری او از لحن و سبک و صدای خوش در خواندن دعاست. همین موضوع سبب میشود که مضامین زیبای دعا بر جان دل مخاطب بنشیند و او را با معنویت دعا همراه کند. در کنار این مناجات خوان باید درک درستی از عبارات و مضامین دعا داشته باشد و در عین حال در جان خود نیز حدی از معنویت و تقوا و وارستگی را داشته باشد تا آنچه از دلش بر میآید بر دل شنونده بنشیند.
در تاریخ مناجات خوانی و ادعیه خوانی کشور نام بزرگان زیادی میدرخشد، افرادی که در طول دههها توانستند اجتماعات معنوی و بزرگی را با نوای گرم خود همراه کنند. اشخاصی چون حسن عندلیب، محمد دماوندی، حسینعلی نکیسا، حسین طاهرزاده، ابوالحسنخان اقبال آذر، سیدجواد ذبیحی، شیخ محمدحسین زاهد، سیدعلی میرهادی، حسن ارضی، حسین صبحدل و دیگر افراد که با تلفیق صدای خوش و دانش موسیقی سهم بسزایی در مناجات خوانی داشته و نامشان در تاریخ ایران ثبت شود.
شیخ محمدحسین زاهد، که نام خانوادگیاش بهدلیل تواضع و فروتنی در طول حیاتش ناشناخته مانده است، یکی از برجستهترین چهرههای دینی و معنوی تهران و از مناجاتهای مشهور در دوران معاصر بود. او با وجود تحصیلات کوتاهمدت خود، بهعنوان یکی از دقیقترین و بهترین مدرسان ادبیات عرب در تهران شناخته میشد. زندگی وی پر از رنگهای مختلفی از علم، زهد، و معنویت بود که آثارش همچنان در قلب مردم زنده است.
زندگی و تحصیلات
شیخ محمدحسین زاهد در جوانی به شغل نفتفروشی مشغول بود، اما در آن سالها نیز مردی مؤمن و دور از دنیا بود. گاهی اوقات در درسهای آیتالله سیدعلی مفسر حاضر میشد، تا اینکه در یکی از ایام، در حالی که با چرخ نفتفروشیاش از کنار مسجد جامع تهران میگذشت، تصمیم گرفت که بهطور جدی به فراگیری علوم دینی بپردازد. این تصمیم، انقلابی در زندگی او ایجاد کرد.
او حدود چهل سالگی به تحصیل علوم دینی پرداخت و در مشهد و تهران از محضر بزرگانی چون آیتالله سیدعلی مفسر، آقا بزرگ هفتتنی، عیسی چالمیدانی و علی رشتی بهره برد. سالهای تحصیلش کم بود، اما بسیار پربار. او بهسرعت به یکی از معتبرترین مدرسان ادبیات عرب در تهران تبدیل شد و شاگردان برجستهای چون آیتالله سیدمحسن خرازی، مرتضی تهرانی و عبدالکریم حقشناس را پرورش داد.
مناجاتخوانی و مجالس دعا
شیخ زاهد در خواندن ادعیه وارده از ائمه معصومین (ع) بسیار توانا بود و صدایی گیرا و دلنشین داشت. در تمام ماه رمضان، مجالس دعا و احیای شبزندهداری برگزار میکرد که مردم از اطراف و اکناف به مسجد امینالدوله میآمدند تا از این مجالس بهرهمند شوند. مسجد امینالدوله در آن زمان تنها مسجدی بود که هر ۳۰ شب ماه رمضان برنامه شبزندهداری داشت و به «مسجد شبزندهداران» معروف شده بود.
برنامه شیخ زاهد در ماه رمضان از ساعت ۱۲ شب آغاز میشد. ابتدا قرآن خوانده میشد، سپس حدود یک ساعت تفسیر قرآن ارائه میداد و بعد به منزل بازمیگشت. دو ساعت مانده به اذان صبح، دوباره برای دعا و مناجات به مسجد میآمد. وقتی چراغها برای مناجات خاموش میشد، صدای «بسمالله» از زبان او اشکهای مردم را جاری میکرد. او دعای ابوحمزه ثمالی را که دو ساعت طول میکشید، ایستاده و با گریه میخواند. اشکهایش چنان فراوان بود که حتی محاسنش را خیس میکرد. وقتی در میان مناجات میگفت: «حسین عمرت آفتاب لببوم است»، غوغایی برپا میشد و جمعیت دیگر قابل کنترل نبود.
نقش وی در جامعه دینی
او تنها یک مدرس و مناجاتخوان نبود؛ بلکه یک عارف دلسوز و زاهد بود که تأثیر عمیقی بر دلها میگذاشت. آیتالله شیخ مهدی معزی درباره او میگفت: «در زمان رضاخان، دو نفر بودند که به حقیقت، ایمان مردم تهران را نگه داشته بودند… یکی از آن دو نفر، آقا شیخ مرتضی زاهد بود.»
او حتی بر بزرگان دینی نیز تأثیر میگذاشت. وقتی چراغها برای مناجات خاموش میشد، برخی از بزرگان مانند آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی از تاریکی استفاده میکردند، عبا بر سر میکشیدند و در گوشهای از مجلس مینشستند. آیتالله تهرانی میگفت: «این پیرمرد نفس خاصی دارد.»
شخصیت و زهد
شیخ زاهد در زهد و سادهزیستی ممتاز بود. دلبستگی به دنیا نداشت و هر کسی که او را میشناخت، اعتقادش به زهد را مشاهده میکرد. قد متوسطی داشت، ظاهری ساده و قیافهای جذاب. چشمان ضعیفی داشت و وقتی حرکت میکرد، دست او را میگرفتند. سخنانش دلنشین و مؤثر بود و هر کلمهای که از دل برآمد، بر دل نشین میشد.
شاگردان و تأثیرگذاری
در طول مدت تدریس و فعالیت فرهنگیاش، حدود ۴ تا ۵ هزار نفر افتخار شاگردی او را داشتند. نفوذ معنویاش در دل مردم بسیار عمیق بود و نفسش در جانهای مردم تأثیرگذار بود. او در مسجد جامع بازار تهران نیز جماعت میگرفت و جلسات روزانه و هفتگیاش، روضههای پرسوز و منبرهای تأثیرگذارش تا آخرین لحظات حیات ادامه داشت.
شیخ محمدحسین زاهد در ۲۱ محرم سال ۱۳۷۲ هجری قمری (۱۳۳۰ هجری شمسی) درگذشت و در آرامستان ابنبابویه شهر ری به خاک سپرده شد. یاد او همچنان در دل مردم زنده است و مجالس دعا و مناجاتهایش همچنان در خاطرات شاگردان و علاقهمندان به یادگار مانده است.
نظر شما