به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام مجتبی عرب که اخیراً به لبنان سفر کرده است، در خصوص مسئله مقاومت در یادداشتی نوشته است:
آنگونه که سوره مبارکه اعراف گزارش داده است، شعار واحد همه انبیا برای اصلاح زندگی و جهان، «لا إله إلا الله» است. یک مسأله کلیدی که امثال کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و مقاله روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، به خوبی ابعاد اجتماعی و غیر انتزاعی مهم این شعار توحیدی را در ساحتهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و بینالمللی و در ساخت یک حیات طیبه بسط دادند.
در واقع تمام آرمانهای استکبارستیزی، عدالت، استقلال، آزادی و جامعه و امت ولایی و… بسط یافته سخن توحید در زندگی و عالم هستند. در زندگی اجتماعی توحیدی این لا إله إلا الله است که معادلات زندگی و حتی دیگر سنن را متولد میکند، طوری که دلیل وقوع بسیاری از حوادث مهم تاریخی در مسیر جریان حق و بسیاری از ابتلائات را باید شاخهای از غیرت الهی بر اثبات همهکارگی او دانست.
پدیده فشارهای سخت در اداره جامعه اسلامی، موفقیتهای بزرگ دشمن، حذف رهبران الهی و حتی خود غیبت را میتوان سنخی از بروز این غیرت الهی در اثبات همهکارگی خدا در عالم دانست، طوری که گامبهگام جبهه حق و مردمان آن در یک مسیر تربیتی حقیقی در متن زندگی جمعی بیاموزند که نیروی قابل اتکایی جز خود خداوند تبارک و تعالی نیست و معنای اتکال و توکل حقیقی به او را به علم حضوری و متنی و درونی ادراک کنند.
رشد پدیده دردناکی است، درست مثل تولد یک انسان، درست مثل اتفاقی که درون ابتلاء و بلاء رخ میدهد و انسان و جامعه با رنج رشد میکنند: إن مع العسر یسراً.
گاهی دردها ما را مردد میکند که خدایا نکند ما را گرفتهای؟ دلمان میخواهد بگوییم: آخر چرا صحنه را اینطور چیدی که ما اینقدر اذیت شویم؟ چرا نمیگذاری یک آب خوش از گلوی ما پایین رود؟ یا حتی گاهی خدایی ناکرده به ریب و تردید و سستی در ایمان میرسد که نکند این حرفها کشک است و مثل منافقین باید گفت: «ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا»؟
این سؤالهای الهیاتی کاملاً به زیست عملی فردی و اجتماعی میتواند گره بخورد، مشروط بر آنکه دنبال یک کاوش ذهنی و انتزاعی محض نباشیم. به راستی چرا جنایتکارانی مثل نتانیاهو و اسرائیلیها نه فقط آب خوش از گلویشان پایین رود که حس پیروزی مکرر و دستاورد هم باید داشته باشند؟ چرا در سمت جبهه حق خسارتهایی عظیم داریم؟ شهادت رئیسی، سنوار، هنیه، فرماندهان مقاومت، پیجر، خرابیهای وسیع در غزه و جنوب لبنان، قتل عام ٥٠٠٠٠ شهید از مردم، این همه شهید نورانی از رزمندگان، جولان جولانی و از دست رفتن سوریه و بزرگترین خسارت پسا طوفان یعنی شهادت سید حسن!
خدایی که از او جز خیر نمیآید، میشود بد ملت نورانی و مقاوم ایران یا بد مظلومین مجاهد و مقاوم لبنان و غزه را بخواهد؟ اصلاً چنین چیزی فرض دارد؟!! همه چیز محفوف رحمت اوست.پس باید در جستجوی حکمت صحنهها بود تا به سکینه مؤمنانه رسید و جای خود را در تکالیف مهم تاریخی بهتر پیدا کرد. از سنت غیبت در تمام امم گذشته که کاملترین غیبت هم در امت اسلام برقرار شد مشخص میشود مرحلهای از رشد جامعه در گرو عدم اتکای ظاهری به شخص رهبران متعالی است، گویی هر امتی باید این مرحله را عبور کند تا خود مبعوث گردد و به شکل جمعی برای امامت آماده گردد، به همین میزان هم ارتباطات امت با باطن و حقیقت امام مستحکمتر گردد.
دو نقطه عطف مهم اخیر در تاریخ مقاومت، شهادت حاج قاسم و طوفان الاقصی، در واقع آغاز مرحله جدیدی از مقاومت شد، مرحلهای که نفخ صور آن با تشییع پیکر رهبر منطقهای مقاومت دمیده شد. عبور از گروههای مقاومت به «مقاومت امتی»! آغاز مقاومت مردمی توسط ملتهای به پاخاسته منطقه و گره خورده به ولایت همدیگر!
نظر شما