پیام‌نما

وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ  ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * * * نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. * * * اگر خلق با تو بدى كرد و زشت / تو با او نكويى كن اى خوش‌سرشت

۳ فروردین ۱۴۰۴، ۱۴:۱۶

حضور قاری اهل سنت در محفل؛ سنگین کردن کفه حاشیه در مقابل مرکز

حضور قاری اهل سنت در محفل؛ سنگین کردن کفه حاشیه در مقابل مرکز

یک فعال فرهنگی گفت: دعوت از «مانی رئیسی» نوجوان قرآنی اهل‌سنت در برنامه محفل تلاشی برای شکل‌گیری عدالت رسانه‌ای و سنگین‌کردن کفه حاشیه در مقابل مرکز است.

به گزارش خبرنگار مهر، سید محمد حسین دعایی فعال فرهنگی در یادداشتی کوتاه با محوریت برنامه محفل نوشت:

۱. دعوت از مانی رئیسی نوجوان قرآنی اهل‌سنت از روستایی در سیستان و بلوچستان به برنامه محفل، هم تلاشی است برای شکل‌گیری عدالت رسانه‌ای و سنگین‌کردن کفه حاشیه در مقابل مرکز، هم قدمی است در راه تقویت وحدت اسلامی.

۲. اهتمام مادر مانی به تربیت قرآنی او علی‌رغم کمبود امکانات از یک‌سو و احسان مانی به مادر خود بر اساس تأکید قرآن از سوی دیگر، حتماً می‌تواند برای همه خانواده‌ها، خصوصاً خانواده‌های شیعه‌ای که مسئولیت جبران کوتاهی‌ها در قبال قرآن بر دوش آن‌هاست الگو باشد. همه ما در طول ماجرای طوفان الاقصی، ویدئوهای متعددی از انس کودکان غزه با قرآن را دیده‌ایم. اما شاید کمتر به این نکته توجه کرده باشیم که قطعاً یکی از منابع قدرت و استقامت آن‌ها در قابل شدیدترین فشارها که حتی تصور آن برای بسیاری از کودکان ما ممکن نیست همین تربیت قرآنی و انس با مفاهیم و معارف قرآن است. بر همین اساس اگر می‌خواهیم در جهان آشفته امروز و در آستانه شکل‌گیری نظم نوین جهانی، جامعه تاب‌آور، متشخص، عزیز و قدرتمندی داشته باشیم، حتماً باید برای آشنایی نسل جوان و نوجوان ایران اسلامی با قرآن، کارهای بیشتر و جدی‌تری انجام دهیم.

۳. آقای هادی جانباز پیجری و خانم ای لاف، همان زوج معروف لبنانی، مهمان‌های بعدی قسمت چهارم محفل بودند؛ مهمان‌هایی که خیلی باید درباره‌شان حرف زد؛ مهمان‌هایی که مقطع اخیر زندگی آن‌ها، درس‌های زیادی برای ما دارد. ماجرای خیلی عجیبی است. این‌که یک جوان دم بخت، دچار یک حادثه سهمگین شده و به‌حسب ظاهر تقریباً همه آرزوهایش بر باد می‌رود، اما به‌جای افسردگی و ناامیدی، احساس عزت و سربلندی می‌کند؛ و این‌که یک دختر جوان، بعد از مواجهه با صورت آسیب‌دیده و چشمان نابینای مرد رؤیاهایش، نه تنها پا پس نکشیده و از ازدواج با او منصرف نمی‌شود، بلکه با علاقه و انگیزه بیشتری در کنارش می‌ماند. چطور ممکن است؟! این همه استقامت و ایثار از کجا می‌آید؟! آن هم نه مثلاً در ایران اسلامی دهه ۶۰؛ بلکه در لبنان ۲۰۲۵. یعنی راز این ماجرای افسانه‌ای چیست؟ اگر به صحبت‌های خود این دختر و پسر دقت کنیم پاسخ روشن است: عشق! اما نه از آن «عشق‌هایی کز پی رنگی بُوَد»؛ بلکه یک عشق پاک ناشی از باورها و تعلق‌های قلبی مشترک؛ عشقی که آتش آن را ایمان به خدا و جهاد در راه خدا برافروخته؛ عشقی که صدالبته جلوه‌های زمینی هم دارد، اما پایدار است. یعنی اگر عشقِ زمینیِ متعارفِ لذت‌بخشِ روزمره هم می‌خواهیم، باید از خدا بخواهیم؛ جای دیگری پیدا نمی‌شود. زیباترین، شیرین‌ترین، جذاب‌ترین و در عین حال پایدارترین عشق‌های دنیایی را کسانی دارند که اهل انگیزه‌های ایمانی مشترک بوده و اهتمامشان به حرکت در راه خدا، از دیگران بیش‌تر است. اگر هادی در حالی که صورتش پُر از ترکش شده و چشمش روی گونه‌اش افتاده، لحظه‌ای دچار افسردگی و ناامیدی نمی‌شود، برای آن است که به امام زمان علیه‌السلام تکیه داده و می‌داند که در راه خدا، هرچه پیش آید خوش آید؛ و اگر ای لاف مصمم‌تر از قبل به خواستگاری هادی پاسخ مثبت داده و با افتخار در کنار او می‌ماند، از آن روست که خود را در قبال جریان مقاومت مسئول دانسته و از هزینه‌دادن برای آن لذت می‌برد. آری؛ صورت به‌هم‌ریخته و چشمان نابینای هادی، سند افتخار ای لاف و مایه روشنی چشم اوست، وقتی پای یک عشق پاک زمینی، آسمانی در میان باشد؛ و این بزرگ‌ترین درس این زوج لبنانی برای همه دخترها و پسرهایی است که دنبال لذت، رضایت و آرامش‌اند.

۴. نجوای هادی با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه هم بهانه قسمت چهارم محفل بود برای این‌که دل‌های بینندگان را امام زمانی کند؛ نجوایی که همه هویت مکتب مقاومت و معنای زندگی یک جوان تراز انقلاب اسلامی در آن خلاصه شده. متن این نجوا را باید نوشت و هر روز خواند.

۵. زندگی آقای امین عبدی، جوانی که با عنایت سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه از دنیای شوم مطربی نجات پیدا کرده و مشام جانش به عطر قرآن خوشبو شده است هم جای دقت فراوان دارد: این‌که چگونه یک‌نفر می‌تواند به‌خاطر نداشتن سواد دینی، تمام زندگی‌اش را به خطر بیندازد؛ این‌که چگونه یک دوست خوب می‌تواند زمینه نجات انسان را فراهم کند؛ این‌که التزام به ترک یک گناه مثل نگاه به نامحرم در عین ارتکاب ده‌ها گناه دیگر، چگونه می‌تواند به روزنه‌ای برای نجات انسان تبدیل شود؛ این‌که تذکرهای بیم‌دهنده و هشدارهای نگران‌کننده، چقدر می‌توانند در بیدار شدن و تکان خوردن انسان مؤثر باشند؛ این‌که مساجد و جلسات قرآن، چقدر می‌توانند در جذب جوان‌ها و نجات آن‌ها نقش‌آفرینی کنند؛ و این‌که قرائت قرآن یا ابتهال و سرود و تواشیح، چگونه می‌توانند به یک گزینه جذاب برای جوانان علاقمند به هنرهای آوایی و یک جایگزین مناسب برای خوانندگی‌های حرام تبدیل شوند. داستان زندگی امین عبدی نشانه‌ای است برای این‌که بفهمیم جدای از این روزمرگی‌های سراسر لغو و لهو و لعب، در عالم خبرهایی هست؛ برای این‌که بدانیم در این طوفان حوادث آخرالزمان، کشتی نجاتی جز «حب الحسین» نیست؛ همان آقای مهربانی که تا ما را به ساحل نرساند رهایمان نمی‌کند.

کد خبر 6415551

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha