۱۷ فروردین ۱۴۰۴، ۱۶:۵۶

از ایمان تا نمایش!

از ایمان تا نمایش!

خواندن شاهنامه در گوش نوزاد بیش از آن‌که نشانه‌ای از بازگشت به ریشه‌ها باشد، نمادی‌ از تغییر معنای اصالت و سنت در عصر نمایش‌زدگی است.

خبرگزاری مهر، مجله مهر: در دل آداب و رسوم کهن ایرانی، سنت‌هایی وجود دارد که همچنان با قدرت در فرهنگ عمومی زنده‌اند؛ سنت‌هایی مانند خواندن اذان در گوش نوزاد، که ریشه در باورهای دینی و آئینی دارد و از دوران گذشته به نوعی حراست معنوی در برابر نیروهای پلید بود. سنتی که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در ذهن مردم، با مفاهیمی چون مصون ماندن از شیطان و آغاز مسیر تربیت معنوی گره خورده است.

اما در سال‌های اخیر، جریانی نوظهور در فضای فرهنگی به‌ویژه در بستر شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته که تلاش دارد برخی از سنت‌های معنوی را با رویکردی متفاوت بازآفرینی کند؛ حرکتی با شعار «پارسی‌گرایی یا پارسی دوستی» که به طبع آن باعث شده برخی به‌جای اذان، ابیاتی از شاهنامه فردوسی را در گوش نوزادشان بخوانند.

شاهنامه قربانی نمایش‌زدگی!

در نگاه اول، این حرکت ممکن است نشانه‌ای از علاقه به زبان فارسی و میراث ادبی ایران تلقی شود. اما آنچه این رفتار را به کنشی مسئله‌دار بدل می‌کند، نه فقط جایگزینی اذان با شعر، بلکه شیوه نادرست اجرای آن هم است. برخی از این افراد نه آشنایی درستی با شاهنامه دارند، نه تلفظ و لحن صحیح را رعایت می‌کنند و نه حتی ابیات انتخابی‌شان را از منبعی معتبر برگرفته‌اند. در موارد متعددی، ابیاتی به فردوسی نسبت داده شده که اساساً در نسخ معتبر شاهنامه وجود ندارند.

اینجا با دو خطای هم‌زمان مواجه‌ایم: اول، تحریف یک سنت دیرینه و مذهبی که جایگاه خاص خود را در فرهنگ ایرانی دارد؛ دوم، تحریف متنی ادبی که ستون فقرات زبان فارسی کلاسیک است. درحالی‌که عده‌ای از شاهنامه‌پژوهان بارها هشدار داده‌اند که برخی از این اشعار از دل فضای معاصر بیرون آمده‌اند؛ اشعاری که به نام فردوسی جا زده شده‌اند.

نمایش بی‌محتوا، تهدیدی برای سنت و ادب

شاهنامه، برخلاف آنچه در این نمایش‌ها دیده می‌شود، متنی برای شوآف لحظه‌ای نیست. فردوسی این اثر سترگ را برای تأمل، انتقال حکمت و ساختن شخصیت انسانی آفریده است. زبان او دقیق است، اندیشه‌اش پیچیده، و هدفش تربیت فرهنگی‌ست، نه صرفاً ابزاری برای نمایش.

در عصر رسانه، جایی که تولید محتوا بیش از هر زمان دیگری سرعت گرفته، بسیاری از سنت‌ها قربانی فرم‌گرایی و نمایش‌زدگی شده‌اند. برخی از والدین، بی‌آنکه از پیش‌زمینه فرهنگی این رفتار مطلع باشند، صرفاً برای بازنشر در فضای مجازی یا جلب توجه، به خواندن شاهنامه به‌جای اذان روی آورده‌اند. این اقدام، در ظاهر فرهنگی‌ست، اما در عمق خود، ریشه در ناآگاهی دارد.

فرهنگ، امری موقعیتی است. هر رفتار فرهنگی، باید در بستر خود معنا پیدا کند، چرا این کار انجام می‌شود؟ در چه زمانی؟ برای چه کسی؟ و با چه دانشی؟ هنگامی که این بستر از بین برود، حتی با نیت خیر، نتیجه چیزی جز تهی شدن معنا نخواهد بود.

سوال اصلی اینجاست: ما واقعاً می‌خواهیم فرزندان‌مان را با چه چیزی آشنا کنیم؟ با اصالت، یا با تقلیدی نمایشی؟ با عمق اندیشه فردوسی، یا با بازنشر ویدئویی با اشعار غلط‌خوانده شده از او؟ آیا کودک باید وارث یک سنت فرهنگی معتبر باشد یا سوژه‌ای برای محتوای زودگذر اینستاگرامی؟

اگر احترام به زبان و ادب فارسی برای‌مان اهمیت دارد، باید با دقت و درک به سراغ آن برویم، نه با ژست‌هایی سطحی. خواندن شاهنامه، اگر با آموزش و فهم همراه نباشد، نه تنها اثری ندارد، بلکه به مرور، شأن این اثر را نیز پایین می‌آورد.

میراث فرهنگی را باید زیست، نه صرفاً به نمایش گذاشت

میراثی چون شاهنامه، ابزارِ تزئین آئین‌های مدرن نیست؛ متنی‌ست که باید آموخت، فهمید، تکرار کرد و درونی ساخت. سنت‌ها نیز، اگر بی‌جا و بی‌معنا استفاده شوند، فرسوده و بی‌اعتبار می‌شوند. احترام به فرهنگ، از نمایش‌های رسانه‌ای نمی‌گذرد؛ از مسئولیت در برابر معنا و محتوا می‌گذرد.

آنچه فرزند ما در آغاز زندگی‌اش می‌شنود، باید برآمده از آگاهی ما باشد؛ نه بازتاب فقدان آگاهی فرهنگی در سایه ژست‌های روشنفکری.

کد خبر 6426672

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • ایرانی IR ۱۷:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۱/۱۷
      6 2
      قربون سنت قدیم .
    • IR ۲۰:۱۳ - ۱۴۰۴/۰۱/۱۷
      6 0
      جهل تمامی ندارد
    • IR ۲۱:۳۴ - ۱۴۰۴/۰۱/۱۷
      1 1
      فارسی که بود عمو جان