خبرگزاری مهر، گروه استانها- فاطمه مقدم: «هیچی غذای خونگی نمیشه» اغلب ما ایرانیها به این جمله معتقدیم که هیچ غذایی طعم غذای خانگی را نمیدهد و بهترین و با کیفیت ترین غذا، غذایی است که در خانه تهیه شود. با این حال «غذای خانگی» که روزگاری نماد سلامت و استفاده از مواد تازه با کیفیت و البته پخت ماهرانه در فرهنگی ایرانی به شمار میرفت اکنون در خیابانهای شهر شیراز به شکلی عرضه میشود که نه از کیفیت مواد اولیه و نحوه پخت آن اطلاعی داریم و نه در نحوه عرضه آن، کوچکترین نشانی از رعایت بهداشت و سلامت دیده میشود.
این روزها، پیدا کردن یک وعده غذای خانگی ارزان قیمت در شیراز، به سادگی پیدا کردن یک خودروی پارک شده در حاشیه خیابان است!
اینجا کسی کاری به کار کسی ندارد
زنی میانسال چند متر پایینتر از یک بنر محقر که روی آن نوشته «غذای خانگی» کنار پژو آردی خاکستری به همراه مردی، روی لبه جدول ابتدای روستای آب زنگی نشسته است. نزدیک که میشویم زن سریع بلند میشود جلو میآید. هم غذا را میپزد و هم فروش را به عهده دارد. صندوق عقب را بالا میزند دو قابلمه بزرگ غذا در صندوق عقب است. یکی پر از چلو سفید و دیگری از مرغهای غرق در سس (که نشان از مشکلی در کیفیت مرغ پخته شده دارد). در صندلی عقب، قابلمه دیگری حاوی قورمه سبزی و کنار آن، ظرفهای فومی یکبار مصرف، قاشق و چنگال چیده شده بود.
خودمان را مشتری معرفی کردیم. زرشک پلو با مرغ (پر از سس) ۱۲۰ هزار تومان و یک پرس قورمه سبزی با چلو ۱۰۰ هزار تومان قیمت داشت. قبلاً کباب هم داشتند و کبابهای سیخ شده را داخل جعبه یونولیتی روی یخ پشت ماشین نگه میداشتند و روی منقل سیار کنار جاده، کباب میپختند؛ اما حالا به گفته خودشان «این آیتم» را حذف کردهاند.
وقتی پرسیدیم که آیا گذاشتن منقل کنار جاده مشکلی ایجاد نمیکرد، زن گفت: «کسی کاری به کار کسی ندارد.» همچنین افزودند که بهداشت هم آمده و غذایشان را امتحان کرده و ایرادی نگرفته است.
مرد در پایان گفت: «دنیا شده پول، پول بده جان آدمیزاد هم گیرت میآید.»
بعضی از این ماشینها غذای مانده رستورانها را میفروشند
کمی در ابتدای جاده شیراز- مرودشت پیش میرویم جلوتر به غرفه فروش غذای خانگی بر میخوریم؛ غرفهای ناهمگون، بخشی از آن با ایرانیت و بخشی با بلوک سیمانی و گچی بیدقت ساخته شده بود قالی چرک فرسودهای کف آن را پوشانده بود. اما نسبت به دیگر فروشندگان غذای خانگی، تجهیزات کاملتری داشت؛ حتی میز و صندلی هم داشت که بر بلندی لبه جاده چیده شد بود. یخچال، نوشابه و آب خنک هم در غرفه موجود بود.
زن فروشنده توضیح داد که نزدیک عید، راهداری غرفهاش را تخریب کرده و آنها چند روز بعد مجبور به بازسازی آن شدهاند. داخل دکه، سه نوع خورشت (قیمه، بادمجان قیمه و قورمه سبزی) روی پیک نیکیهای کوچک گذاشته شده بود تا گرم بمانند. زرشک پلو و جوجه کباب هم داشت. جوجههایی که پشت دکه به سیخ میکشید. گرداننده این دکه نیز یک زن بود.
اینجا هم غذاها خیلی ارزان بودند اما نه به ارزانی ماشینهای سواری. زرشک پلو با مرغ را ۱۷۰ هزار تومان و چلو خورشتها را ۱۴۰ هزار تومان میفروخت. جوجه کباب با برنج محلی هم ۱۹۰ هزار تومان قیمت داشت.
میگفت چون دکه گاز و آب لوله کشی ندارد غذاها را در خانه میپزد و به دکه میآورد. سالاد شیرازی و ماست خیار را هم همانجا، (بدون استفاده از آب لوله کشی) درست میکند. از ساعت ۱۱ صبح تا زمانی که تمام غذاهای پخته شدهاش را بفروشد، کار میکند. به کیفیت و تمیزی غذایش تاکید فراوانی میکند و میگوید «من هر روز غذا می میپزم ۱۰ کیلو برنج بیشتر نمیپزم برای همین غذاهایم تازه است و برای فردا نمیماند. مثل رستورانها نیست که غذاهای سنگین درست میکنند و باقی ماندهاش را بعضی از این ماشینیهای کنار خیابان عصرها میخرند و روز بعد به مشتری میفروشند.»
در صدرا و شهرک گلستان بازار «غذای خانگی» داغتر از شیراز است
در خیابانهای شهرک گلستان نیز با فاصلههای کم ماشینهای سواری به عرضه غذا مشغول اند. به نزدیک پژو پارسی که یک زوج میانسال در آن غذا میفروختند، میرویم. غذاها در قابلمههایی در صندوق عقب و صندلی عقب ماشین قرار داشتند. زرشک پلو با مرغ ۱۴۵ هزار تومان و خورشتها ۱۱۰ هزار تومان قیمت داشتند. زن میانسال که روی صندلی تاشوی برزنتی کنار خیابان نشسته بود، غذاها را میپخت.
با افتخار میگوید: «غذایی به شما میدهم که انگشتهایتان را هم میخورید!» توضیح میدهد که شبها خورشتها را آماده میکند و صبح بعد از نماز، برنج را دم میگذارد. این ماشین چند نوع خورشت داشت که در قابلمههای داخل صندوق عقب و صندلی عقب قرار گرفته بودند و میگفت تا ساعت ۴ یا ۵ عصر همه را میفروشد.
در شهر صدرا، گویا بازار غذای خانگی داغتر است! تقریباً هر ۲۰ تا ۳۰ متر یک ماشین سواری پارک کرده بود و غذای خانگی آماده میفروختند برخی از ماشینها پیکان بار بودند جای بیشتری برای عرضه غذا داشتند، اما بیشتر فروشندگان غذای خانگی که برای برندهای خود نام هم گذاشتهاند، ماشینهای سواری بودند که قابلمههای غذا در داخل آنها قرار داشت با زنی که در یک پراید سفید، قابلمههای غذایش را گذاشته بود و در گوشهای از خیابان ورودی صدرا پارک کرده بود، صحبت کردیم. قابلمههایش کوچکتر از بقیه بود و گفت که غذاهایش را زود میفروشد. او هم مرغ و قورمه سبزی داشت. وقتی پرسیدیم کباب هم دارد، هشدار داد: «اگر ماشین غذایی کباب میفروخت، نخرید! چون کبابهایی که فروش نمیرود را در فریزر میگذارند و روز بعد گرم میکنند.» او یک پرس زرشک پلو با مرغ را ۹۵ هزار تومان میفروخت.
پرسیدم آیا این قیمت بهصرفه است؟ گفت: به خدا نمیصرفد! از هر پرس غذا فقط ۵ هزار تومان سود میکنم. شبانهروز وقتم را میگیرد. صبح ساعت ۴ بیدار میشوم و غذا میپزم و ساعت ۱۱ میآورم برای فروش. تا ساعت ۲:۳۰ همهاش را میفروشم و دوباره در خانه دست به کار تهیه غذای فردا میشوم. ناچارم، والا این همه زحمت به خودم نمیدادم.»
گسترش دستفروشی در شیراز، از کالاهای ارزان تا غذای خانگی
اینها مشتی از خروار دستفروشان غذایی خانگی شهر شیراز و جادههای نزدیک شهر و شهر صدرا است. دامنه دست فروشی در خیابانهای شیراز از فروش اجناس کوچک با قیمت پایین نظیر پوشاک زنانه و مردانه و لباس زیر، جوراب، تیشرت، بدلیجات و اسباب ارزان قیمت آشپزخانه به فروش غذاهای اصطلاحاً خانگی در نقاط مختلفی از شهر خصوصاً کنار بیمارستانها و کنار خیابانهای پرتردد چون عفیف آباد و جادههای بیرون شهر کشیده شده است.
حالا دیگر بنرهای کوچکی که فروش «غذای خانگی» را تبلیغ میکنند نه بر سر در رستوران، کافه یا دکه و حتی گاری است بلکه در گوشه و کنار خیابانهای شیراز، ماشینهای سواری پارک شده یا یخدانهای یونولیتی به فروشگاههای سیار غذای خانگی تبدیل شدهاند. این تغییر چشمگیر در عرضه غذای خانگی، نگرانیهای جدی در خصوص بهداشت و سلامت مصرفکنندگان را به همراه دارد.
کسی حواسش به فروشندگان غذای خانگی در کف خیابانهای شهر نیست
شواهد نشان میدهد که نظارت مؤثری بر فروشندگان «غذای خانگی» در شهر شیراز و شهر صدرا وجود ندارد. اگرچه دغدغههای بهداشتی همواره در مورد واحدهای سیار عرضه غذا مطرح بوده، اما جستجوی ما برای یافتن متولیان این عرصه، نشان میدهد که مسئولیت بین نهادهای مختلفی از جمله شهرداری، معاونت غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بازرسان سازمان دامپزشکی (در مورد سلامت و بهداشت مواد گوشتی)، و ضابطین بهداشت محیط تقسیم شده است.
اما این پراکندگی مسئولیت و عدم هماهنگی میان این نهادها، درک موازین قانونی و ساماندهی این کسبوکار را برای همگان دشوار میسازد.
دانشگاه علوم پزشکی شیراز مجوز برخورد با اغذیهفروشی های کنار خیابان را ندارد
سیامک شمس مدیر سلامت محیط و کار دانشگاه علوم پزشکی شیراز در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه فروش غذا در کنار خیابان ممنوع است، گفت: اینگونه غذا به دلیل اینکه هیچ گونه نظارتی در خصوص پخت بر روی آنان توسط بازرسان بهداشت انجام نمیشود، از نظر سلامت و کیفیت به هیچ عنوان مورد تأیید نیست.
وی با اشاره به اینکه نظر قانونی دانشگاه علوم پزشکی شیراز امکان برخورد با اینگونه دستفروشی غذا در کنار خیابانها را ندارد، ادامه داد: نهاد متولی دیگری میبایست برای برخورد با این موارد ورودی جدی داشته باشند. دانشگاه علوم پزشکی شیراز زمانی میتواند به اینگونه موارد ورود کند که غذا در مکان مشخص و دارای مجوز باشد تا بازرسان بهداشت محیط بر روی نحوه تهیه مواد غذایی و پخت آن نظارت کنند.
مدیر سلامت محیط و کار دانشگاه علوم پزشکی شیراز با بیان اینکه این دانشگاه مکاتبات لازم با نهاد مختلف در خصوص برخورد با اینگونه موارد را انجام داده است، افزود: شهرداری و پلیس میبایست در زمینه برخورد با این موارد ورود کنند.
شمس گفت: فروش غذا در کنار خیابان و جاده امکان بروز حوادث ترافیکی را بشدت افزایش میدهد و لزوم برخورد جدی با این پدیده بیش از گذشته احساس میشود.
مدیر سلامت محیط و کار دانشگاه علوم پزشکی شیراز تصریح کرد: مواد غذایی استفاده شده در این غذاهای خانگی کنار خیابان بشدت بی کیفیت و معمولاً فاسد است و مردم از خرید اینگونه غذاها جداً خودداری کنند.
نظر شما