۳۰ فروردین ۱۴۰۴، ۱۳:۴۷

چه چیزی از شعر در کشور ما مهم‌تر که متولی ندارد؟!

چه چیزی از شعر در کشور ما مهم‌تر که متولی ندارد؟!

محمود اکرامی‌فر معتقد است: وزارت ارشاد اداره کل هنرهای نمایشی دارد، اداره کل موسیقی دارد و سازمان سینمایی. چرا شعر نه؟ چه چیزی از شعر در کشور ما مهم‌تر؟

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: دهه‌ها است که شعر به عنوان هنر اول کشور، در معاونت‌ها و دستگاه‌ها و نهادهای مختلف جابجا می‌شود و هیچ‌وقت یک متولی ثابت و جدی نداشته است. نبود متولی در حوزه شعر، باعث شده است برنامه‌های مرتبط با شعر هر چند سال یک‌بار زیر و رو شده و هیچ ثباتی در حمایت از شعر و هدایت شعر وجود نداشته باشد. دکتر محمود اکرامی‌فر شاعر و مدیر انتشارات جام جم معتقد است چاره کار ایجاد یک ساختار رسمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شعر است. او شعر را بدون متولی می‌داند و معتقد است «رسیدگی به شعر در توان خانه کتاب نیست، چون این مؤسسه بارهای دیگری روی دوش دارد».

اکرامی‌فر معتقد است باید شعر را همان‌قدر که مهم و جدی است، جدی بگیریم و همان‌طور که اداره کل موسیقی و اداره کل هنرهای نمایشی داریم، «اداره کل شعر و داستان» هم داشته باشیم. به بهانه این پیشنهاد سراغ اکرامی‌فر رفتیم تا بیشتر درباره وضعیت شعر و پیشنهادی که ارائه می‌دهد با او گفتگو کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای اکرامی‌فر در گفتگویی که چندی پیش با هم داشتیم، شما از نبود متولی برای شعر و ادبیات گلایه داشتید. می‌خواهم در ابتدای این گفتگو یک تصویر کلی از اهمیت ادبیات در کشور داشته باشیم و بعد به ضرورت وجود یک متولی جدی در ساختارهای اجرایی دولت برسیم. چرا ادبیات در کشور ما مهم است؟

همه ما در زندگی روزمره از ادبیات حرف می‌زنیم و با ادبیات حرف می‌زنیم. اگر شما بخواهید سرود تولید کنید به واسطه ادبیات است، خوشنویسی همین‌طور، دست‌مایه کاشی‌ها و صنایع دستی همین‌طور، دست‌مایه تیتراژهای آغازینه و پایانی سریال‌ها همین‌طور. زبان تعلیم و تربیت ما هم به واسطه ادبیات بوده است. گاهی وقت‌ها حتی قواعد زبان عربی را با شعر تدریس می‌کردند. شما اگر بخواهید به کسی ابراز ارادت کنید می‌گوئید «دلم برای تو لک زد، بپرس از مردم». ارگ بخواهید به کسی بگویید از تو متنفرم، با ادبیات می‌گوئید.

* چنان که خیلی‌ها وقتی ازدواج می‌کنند از شعر شما استفاده می‌کنند و «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» را روی کارت عروسی‌شان می‌نویسند.

بله. برای زیبا صحبت کردن، درست صحبت کردن، معنا را به درستی رساندن، ما سعی می‌کنیم از ادبیات استفاده کنیم. در رشته‌های دانشگاهی ما هم الی ماشاالله چند واحد درس ادبیات داریم. حتی مکانیک سیالات هم دو واحد ادبیات دارد. پس ادبیات در جای‌جای زندگی ما نقش دارد و در جای‌جای زندگی ما نفس می‌کشد و شعرا و نویسندگان در طول تاریخ از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. درصد زیادی از اسم خیابان‌های مهم ما به نام شعرا و نویسندگان است. در کشورهای خارجی ما را به فردوسی و سعدی و خیام و حافظ و مولانا می‌شناسند. یعنی ما را به ادبیات، شعر و زبان فارسی می‌شناسند. پس ادبیات چیز مهمی است. حرف من این است ادبیاتی که پای خودش را از گلیمش درازتر کرده و در تمام ساحت‌های زندگی ما جاری است، باید حمایت و پشتیبانی شود. باید اصلاح شود، تولید شود، به‌روز شود، تغییراتش دیده شود، خوبی‌ها و محاسنش دیده شود، نقل شود و نقد شود.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قبلاً معاونت سینما داشت اما به این نتیجه رسیدند باید سازمان سینمایی داشته باشند و بودجه سازمانی داشته باشند. امروزه وزارت ارشاد اداره کل هنرهای نمایشی دارد، اداره کل موسیقی دارد و سازمان سینمایی. چرا شعر نه؟ چه چیزی از شعر در کشور ما مهم‌تر؟

* در گذشته این کار بر عهده شاعران، نویسندگان و خود مردم بود. امروز هم این رویه جواب می‌دهد؟

برعهده خود شاعران و نویسندگان بود، چون ساختار اداری منسجمی نداشتیم. شاعر در خانه خودش می‌نشست و شعر می‌گفت و تمام. ولی الآن که ما ساختار اداری منسجمی داریم، چرا باید شعر را به حال خودش رها کنیم؟ امروزه وقتی می‌خواهیم یک کتاب پنج صفحه‌ای شعر کودک منتشر کنیم، هم برای جلدش باید مجوز بگیریم، هم برای تصویرسازی‌اش باید مجوز بگیریم، هم برای متن و فیپا و شابک و توزیعش باید مجوز بگیریم؛ پس کار ساختارمند شده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قبلاً معاونت سینما داشت اما به این نتیجه رسیدند معاونت سینمایی جواب نمی‌دهد، بلکه باید سازمان سینمایی داشته باشد و بودجه سازمانی داشته باشد. امروزه وزارت ارشاد اداره کل هنرهای نمایشی دارد، اداره کل موسیقی دارد و سازمان سینمایی. چرا شعر نه؟ چه چیزی از شعر در کشور ما مهم‌تر؟

* چنین پیشنهادی را به مسئولان وزارت ارشاد داده‌اید؟

من به آقای اسماعیلی وزیر ارشاد سابق و آقای صالحی وزیر فعلی وزارت ارشاد گفتم اداره کل ادبیات شما کجاست و کدام است؟ گفتند ما در خانه کتاب به ادبیات می‌پردازیم. گفتم خانه کتاب که یک مؤسسه است؛ جای شعر و ادبیات در ساختار اداری خود وزارت ارشاد کجاست؟ گفتند نداریم و اگر بخواهیم تأسیس کنیم باید سازمان استخدامی به ما مجوز بدهد. من معتقدم اگر قرار است ادبیات پدر و مادر داشته باشد، باید بودجه داشته باشد. اگر قرار است بودجه داشته باشد، باید در ساختار جایی داشته باشد. همان‌طور که اداره کل هنرهای نمایشی، اداره کل موسیقی و اداره کل هنرهای تجسمی و چی و چی داریم، باید اداره کل شعر و داستان هم داشته باشیم. یا نه، چه اشکالی دارد معاون ادبیات داشته باشیم؟ ما یک معاونت فرهنگی داریم که سرش خیلی شلوغ است و وقت نمی‌کند به شعر حتی فکر کند.

* به تازگی جشنواره شعر فجر برگزار شد و کسی هم نفهمید در کشور چنین جایزه‌ای داریم. فکر می‌کنم در سال‌های ابتدایی برگزاری جشنواره شعر فجر، این جایزه وضعیت بهتری داشت. درست است؟

زمان آقای احمدی‌نژاد این ایده مطرح شد که چرا نباید در ساختار وزارت ارشاد، اداره شعر داشته باشیم؟ گفتند اداره چیست؟ قائم مقام شعر می‌گذاریم. با دستور رئیس جمهور قائم مقام وزیر در حوزه شعر درست شد که آقای دکتر طالبیان عهده‌دار آن بودند. آقای قادر طراوت‌پور هم در زیرمجموعه ایشان کار می‌کرد و کارهای شعر را پیگیری می‌کرد. ولی بعد از دولت آقای احمدی‌نژاد این کار تمام شد، چون تعریف ساختاری و اداری نداشت و در ساختار وزارت ارشاد قائم مقام شعر تعریف نشده بود. آقای رئیس جمهور فرموده بودند و آقای طالبیان منصوب شده بودند. به فرموده بود، نه طبق قانون. بعد از آن تجربه، آقای اسماعیلی وزیر ارشاد دولت شهید رئیسی حکم دستیار شعر را به نام آقای مؤدب زدند که عمرش چندان قد نداد و با دولت شهید رئیسی تمام شد.

* به نظرتان چرا دستیار شعر وزیر ارشاد، بعد از ناتمام ماندن دولت شهید رئیسی به سرنوشت قائم مقام شعر دچار شد؟

چون چنین چیزی در وزارت ارشاد تعریف ساختاری نداشت. من آن روز خدمت اقای صالحی عرض کردم شما چه چیزی مهم‌تر از ادبیات دارید؟ اگر حتی سینما را دارید، از قِبَل ادبیات دارید، چون بخشی از داستان‌ها است که تبدیل به فیلم‌نامه می‌شود و اقتباس صورت می‌گیرد. بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما فیلم‌های اقتباسی هستند. گاهی وقت‌ها از یک شعر ایده می‌گیرند و فیلم می‌سازند. اسم بسیاری از فیلم‌ها شاعرانه است. چرا ما نباید اداره کل ادبیات داشته باشیم؟

برگزاری جشنواره شعر فجر کار خانه کتاب نیست. ما چنین وظیفه‌ای را به او داده‌ایم. من یک بار گفتم جشنواره شعر فجر کودکی است که در دامن چهار تا مادر بزرگ شده است.

* می‌گویند ما خانه کتاب و ادبیات داریم. با وجود خانه کتاب و ادبیات، چه ضرورتی برای راه‌اندازی یا ایجاد اداره کل شعر است؟

کار اداره کتاب این است که چند تا کتاب چاپ کردیم، چند تا کتاب را بررسی کردیم و به چند تا مجوز دادیم. در کنار این چند تا جایزه هم برگزار می‌کند و تمام. ضمن اینکه برگزاری جشنواره شعر فجر کار خانه کتاب نیست. ما چنین وظیفه‌ای را به او داده‌ایم. من یک بار گفتم جشنواره شعر فجر کودکی است که در دامن چهار تا مادر بزرگ شده است.

* یعنی چی؟

اولین جشنواره شعر فجر که به همت آقای قزوه برگزار شد، توسط معاونت هنری و زیر نظر آقای احمدی برگزار شد. سال دوم که من دبیر آن بودم و چند دوره بعد از من، در معاونت امور فرهنگی که آقای محسن پرویز عهده‌دار آن بودند برگزار شد. بعد از آن جایی را به نام بنیاد شعر و ادبیات داستانی تأسیس کردند و جشنواره شعر فجر زیر نظر آنجا برگزار شد. بعد هم گفتند از آن هم چند تا نهاد و اداره را با هم تلفیق کردند و خانه کتاب و ادبیات تأسیس شد و جشنواره شعر فجر آنجا برگزار شد. یعنی جشنواره شعر فجر چهار بار جا عوض کرده است. دلیلش چیست؟ اینکه جای خاصی نداشته است. اگر ما یک معاونت ادبیات داشتیم، یا یک اداره کل ادبیات داشتیم، یا یک سازمان ادبیات داشتیم، شعر در کشور ما این‌طور بدون متولی نمی‌بود. جشنواره شعر فجر یک ماه مانده به دهه فجر شروع به کار می‌کند.

* یکی از نقدها به برگزاری جشنواره شعر فجر همین است. ما هربار با دبیران علمی جشنواره شعر فجر صحبت می‌کنیم و از برنامه‌هایشان می‌پرسیم، می‌گویند هنوز جلسات هیئت علمی شروع نشده است. مشخص است که برنامه‌ریزی و استراتژی در کار نیست.

دلیلش این است که دبیرخانه‌ای وجود ندارد. به وزیر هم ایرادی نیست، ایراد به ساختار است. وزارت ارشاد باید ضرورت وجود اداره کل ادبیات یا معاونت ادبیات را به سازمان استخدامی کشور و سازمان برنامه و بودجه کشور اعلام کند. چه کسی رفت و گفت سینما باید معاونت یا سازمان سینمایی داشته باشد؟ همان آدم‌ها باید بگویند سازمان ادبیات هم می‌خواهیم. چطور شد که در ساختار وزارت ارشاد یک معاونت تغییر می‌کند و تبدیل به سازمان می‌شود تا استقلال بیشتری داشته باشد؟ چه کسی دنبال این کار رفته است؟ همین‌ها می‌توانند برای سازمان استخدامی کشور یا سازمان برنامه و بودجه درباره ضرورت معاونت یا سازمان ادبیات استدلال کنند. ما این‌همه جشنواره شعر داریم، این‌همه آدم در شعر و ادبیات داریم، چرا این‌ها متولی نداشته باشند؟ ما در سال فقط در حوزه شعر حدود ۲۰ هزار کتاب چاپ می‌کنیم. چند هزار کتاب داستان و نثر و نقد ادبی چاپ می‌کنیم. پس کار شاعران و نویسندگان و ناشران و مؤسسات دولتی و خصوصی بسیاری به این اداره کل نیازمند است.

* پیشنهاد شما چیست؟

همان‌طور که گفتم شعر باید در ساختار وزارت ارشاد یک جایگاه محکم و جدی و مستقل داشته باشد. اگر شما در وزارت ارشاد یک معاونت ادبیات داشتید، چند کارشناس شعر و داستان دارید که کارشان این است برنامه‌ریزی سالانه داشته باشند و دبیرخانه را فعال نگه دارند. من پیشنهادم این است وزارت ارشاد باید سازمان ادبیات تشکیل بدهد. من نمی‌گویم صد تا کار داشته باشد. اگر نمی‌شود یک سازمان ادبیات تشکیل دهند، یک معاونت ادبیات راه‌اندازی کنند و اگر این هم میسر نیست، حداقل یک اداره کل ادبیات تشکیل بدهند. «چون عنقا را بلند است آشیانه / قناعت کن به تخم مرغ خانه».

اگر می‌خواهیم تکان اساسی به حوزه شعر بدهیم، باید ساختار مستقلی برای شعر ایجاد کنیم. باید بار را از شانه‌های نحیف خانه کتاب بردارند. چون بارهای دیگری روی شانه‌های خانه کتاب است، مثل برگزاری نمایشگاه تهران و حضور در نمایشگاه‌های خارج از ایران و برگزاری جوایز و…

سال‌های ابتدایی که جشنواره شعر فجر زیر نظر معاونت فرهنگی برگزار می‌شد، وضع بهتر از الآن بود. آن زمان آقای امیدی در دبیرخانه جشنواره شعر فجر حضور داشت و در سال برای این‌ها شعر می‌آمد. تقریباً در طول سال فعال بود و دوازده سیزده هزار شعر را در جشنواره شعر بررسی می‌کردیم. ضمن اینکه دبیر علمی جشنواره شعر فجر را شورای سیاست‌گذرای شعر انتخاب می‌کرد. زمان وزارت آقای صفارهرندی هم همین‌طور بود، زمان معاونت فرهنگی خود آقای صالحی هم همین‌طور بود. من یادم است که آقای کاکایی به عنوان دبیر علمی جشنواره شعر فجر توسط شورای سیاست‌گذاری انتخاب شد. می‌خواهم بگویم اگر این اتفاق بیفتد، شما یک شاخه در وزارت ارشاد دارید که این شاخه چند تا زیرمجموعه دارد و این‌ها می‌توانند برای کل سال برنامه‌ریزی کنند. از همه مهم‌تر اینکه بودجه بگیرند تا وزارت ارشاد هرسال سر ما منت نگذارد که ما بودجه شعر را از اینجا و آنجا به سختی جور کردیم.

* ضمن اینکه وقتی شعر یک جایگاه رسمی در ساختار اجرایی کشور داشته باشد، می‌تواند با دیگر نهادها و ارگان‌ها و وزارتخانه‌ها تعامل داشته باشد. مثلاً می‌توانست با آموزش و پرورش برای کشف و پرورش استعدادهای ادبی تعامل کند و حتی متن کتاب‌ها را تغییر دهند و شعرها را به‌روز کنند.

اگر برای شعر در وزارت ارشاد ساختاری تعریف شده باشد، بودجه برایش تعریف شده باشد، کارشناس‌های اساسی در آنجا حضور داشته باشند، اتفاقات زیادی در شعر رقم می‌خورد. ما نمی‌خواهیم بگوییم مدیر این اداره کل شاعر باشد، ولی کارشناس شعرش باید شاعر باشد، کارشناس نثرش باید ناثر باشد، کارشناس داستانش هم باید داستان‌نویس باشد. بعد بنشینند و کارها را تعریف کنند. من به آقای صالحی گفتم این کار جزو ضروریات است. اگر می‌خواهیم تکان اساسی به حوزه شعر بدهیم، باید چنین تصمیمی بگیریم. باید بار را از شانه‌های نحیف خانه کتاب بردارند. چون بارهای دیگری روی شانه‌های خانه کتاب است، مثل برگزاری نمایشگاه تهران و حضور در نمایشگاه‌های خارج از ایران و برگزاری جوایز و…

* این روزها در جشنواره‌های شعر، کسی جز شاعران حضور ندارد. در صورتی که یک زمانی جشنواره شعر فجر، شکوه بیشتری داشت. می‌خواهم بگویم حتی جشنواره شعر فجر هم در این سال‌ها به خوبی برگزار نمی‌شود. انگار فقط انجام وظیفه است. قبول دارید؟

بله. ما چندی پیش در کاشان جشنواره شعری داشتیم که در افتتاحیه آن فقط سی چهل نفر بودیم. در صورتی که قبلاً جشنواره شعری داشتیم که در افتتاحیه‌اش فقط ۴۰ تا خبرنگار حضور داشت و ۱۵۰ تا مهمان از شهرهای مختلف. یک زمانی مهمانان ما در جشنواره شعر فجر در هتل لاله بودند. اختتامیه‌اش را در کاخ نیاوران برگزار می‌گردیم. چرا؟ چون معاونت فرهنگی پشت آن بود. دوازده سیزده هزار شعر را بررسی می‌کردیم. الآن کسی نیست از جشنواره شعر فجر دفاع بکند. چون الآن جشنواره شعر فجر، جشنواره شعر فجر نیست. من می‌گویم نیست و از عهده‌اش بیرون می‌آیم. جشنواره شعر فجر، بخشی از جایزه کتاب سال است.

منت سر ما می‌گذارند که جشنواره شعر فجر دارید. یک زمانی ما سه چهار تا جایزه در حوزه شعر داشتیم. جایزه گام اول داشتیم، کتاب فصل داشتیم، کتاب سال داشتیم، شعر فجر داشتیم. الآن همه آنها شده جشنواره شعر فجر و خود شعر فجر هم درواقع کتاب سال است.

* دقیقاً همین‌طور است. الآن طبق قانون، برگزیده جشنواره شعر فجر، همان برگزیده کتاب سال است. رسماً جایزه کتاب سال است.

پس یعنی جزوی از کتاب سال است و دیگر شعر فجر نیست. منت سر ما می‌گذارند که جشنواره شعر فجر دارید. یک زمانی ما سه چهار تا جایزه در حوزه شعر داشتیم. جایزه گام اول داشتیم، کتاب فصل داشتیم، کتاب سال داشتیم، شعر فجر داشتیم. الآن همه آنها شده جشنواره شعر فجر و خود شعر فجر هم شده کتاب سال. همه جایزه‌ها را در شعر فجر و خود شعر فجر را در کتاب سال تجمیع کرده‌ایم. چرا؟ چون کسی از ساحت شعر دفاع نمی‌کند. من باورم این است برای اینکه ادبیات دلسوز داشته باشد، جایگاه داشته باشد و بشود یقه یک نفر را گرفت، شعر باید در وزارت ارشاد یک جایگاه تثبیت‌شده و مستقل داشته باشد. الآن ما نمی‌توانیم یقه خانه کتاب را بگیریم، چون می‌گوید من صد تا کار انجام می‌دهم که یکی از آنها شعر است.

* خانه کتاب در حوزه شعر به غیر از اینکه جایزه شعر فجر را برگزار کند، کار دیگری نمی‌کند. شاید یک دوره آموزش شعر هم داشته باشد که تکرار دوره‌هایی است که دیگر جاها برگزار می‌کنند.

شما به عنوان خبرنگار در خبرگزاری مهر، باید این مطالبه را از وزیر ارشاد داشته باشید. همان استدلال‌هایی که برای ایجاد سازمان سینمایی وجود داشت، برای سازمان ادبیات هم وجود دارد. من تحقیق کردم و می‌دانم تماشاگران تئاتر تعداد چقدر است. برای خود اداره کل هنرهای نمایشی پژوهشی انجام دادم که نتیجه‌اش را به خودشان هم دادم و گفتم شما چقدر مخاطب در تئاتر دارید. در مجموع هفت هشت هزار نفر هستند که تئاتر همدیگر را می‌بینند. وقتی شما در سال ۲۰ هزار کتاب در حوزه شعر چاپ می‌کنید، یعنی ۶۰ هزار، ۷۰ هزار یا حتی ۱۰۰ هزار شاعر دارید. این آدم‌ها احتیاج به یک ساختار دارند. احتیاج به یک نهاد، یک سازمان یا یک اداره کل دارند که آنجا حرف بزنند و حداقل بدانند میخ‌شان را در کدام دیوار بکارند و از چه کسی خواهش کنند. اگر نمی‌شود یک سازمان ادبیات تشکیل دهند، یک معاونت ادبیات راه‌اندازی کنند و اگر این هم میسر نیست، حداقل یک اداره کل ادبیات تشکیل بدهند.

کد خبر 6439676

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha