امین سعدی کارگردان نمایش «منگی» که در تئاتر هامون روی صحنه رفت در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع نمایش عنوان کرد: این نمایش اقتباسی از رمان «منگی» نوشته ژوئل اگلوف به ترجمه اصغر نوری است. «منگی» روایتی است از رابطه میان یک پسر جوان و مادربزرگش در محلی نامشخص بین کشتارگاه و خانه.
وی درباره علت اقتباس از این رمان برای اجرا بیان کرد: من در بیشتر کارهایم از یک رمان اقتباس میکنم و آن رمان باید حتما با حال و هوای اجتماعی آن زمان قرابت داشته باشد. «منگی» یک رمان پست مدرن و بسیار تصویری است و با طنزی سیاه به سرگشتگی و منگی انسان مدرن در جهان امروز میپردازد.
سعدی درباره میزان وفاداریاش در اقتباس گفت: برای من خیلی مهم است که رمان تصویرساز باشد. در رمان «منگی» به تصویرپردازی توجه ویژهای شده است چراکه خود اگلوف نیز در اصل فیلمنامهنویس است. من به تصویرهای ساخته شده در ادبیات رمان بسیار پایبند بودم ولی از لحاظ نوشتن بیناسبکی عمل کردم و گاهی سبک اثر تلفیقی از فضای پست مدرن رمان با سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم است. در دیالوگها تغییر خاصی ایجاد نکردم اما از لحاظ فضاسازی سعی کردم به تصاویر رمان نزدیک باشم.
وی ادامه داد: این نمایش را به صورت تک پرسوناژ کارگردانی کردم چراکه دوست داشتم خودم را به چالش بکشم. از کار راحت گریزانم چراکه دشواری بیشتر موجب رشد خلاقیت میشود و اینکه اگر همه حرفها در قالب مونولوگهای یک نفر بیان شود کار خاصی است.
کارگردان نمایش «منگی» متذکر شد: چندان دنبال این نبودم که ببینم مخاطب چه چیزی را میفهمد و چه چیزی را نمیفهمد چراکه نمایش از اساس ضدقصه است و هدف اول ما القای حسی درونی به مخاطب بود که در انسان غلیان به وجود میآورد. نمایش به چیزهایی که بسیار مهم است، تلنگری میزند اما ما به عنوان انسان آنها را فراموش کردهایم. آدم نباید نسبت به این مسائل بیحس بشود. انسان لِردهایی تهنشین شده دارد و باید تکان بخورد تا دوباره بیندیشد.
وی افزود: در خود رمان مدام هواپیماهایی از بالای سر خانواده رد میشود و صحبت از جعبه سیاه در میان است. هواپیما ۲ جعبه سیاه دارد یکی صدا را ضبط میکند و یکی حوادث را و هدف از وجود آنها این است که اتقافات بد در پرواز بعدی رخ ندهد. امروز اتفاقات بد در پیرامون ما بسیار زیاد است و ما میتوانیم با گشودن جعبههای سیاه از تکرار آنها جلوگیری کنیم. در نمایش نیز شخصیت یک کیف سیاه با خودش به همراه دارد و در آغاز این کیف راوی قصه است. اگه جعبه سیاه برای جوامع و انسانها و حکومتها وجود داشته باشد و گشوده بشود دیگر بسیاری از اتفاقات بد تکرار نمیشود.
سعدی درباره چالشهای اقتصادی نمایش گفت: از آنجا که نمایش ما سایهسازی داشت و برای تصویرگری با نور و سایه سر و کار داشتیم با چالشهای مختلفی مواجه شدیم. چراکه ما اصلا در محل تمرینمان دکور نداشتیم و من فقط به بازیگر توضیح میدادم که این سایه در کجا قرار دارد. برای چنین نمایشی لازم بود حداقل ۲۰ جلسه تمرین در جایی بزرگ انجام شود تا بتوانیم سایهسازی کنیم اما شرایط مالی هرگز چنین اجازهای به ما نمیداد. البته این محدودیتها برای ما جذاب است و خلاقیت ما را افزایش میدهد و میتواند نقطه قوتی برای هنر باشد.
وی در پایان بیان کرد: احساسی که میخواستیم به مخاطبان منتقل کنیم، منتقل شد و من دیدم بسیاری از تماشاگران با چشمانی گریان بیرون رفتند. سبکهای مفهومی همواره بسیار ریسکپذیر هستند چراکه هم در فروش و هم در ارتباطگیری مخاطب تضمینی به ما نمیدهند. اساتید من آقایان امیر دژاکام و فرهاد ناظرزاده با لطفی که به من داشتند تایید کردند که این سبک مال خودم است. من این سبک را طی سالها تلاش کشف کردهام.
در خلاصه این نمایش آمده است: در مکانی غیرمعمول، میان خانه و کشتارگاه، مردی جوان و مجرد، در کنار مادربزرگ بدخلقش روزگار میگذراند.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده و کارگردان: امین سعدی، مترجم: اصغر نوری، بازیگر: فردین رحمانپور، تهیهکننده: سمیه پناهی.
عکس از مریم رحمانی است.
نظر شما