به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی درباره تئوریزه کردن حمله به ایران توسط رسانههای فارسیزبان و ایجاد دوگانه حکومت و ایران نوشت: این طرح به دنبال عادیسازی این تصویر است که هر حملهای برای ایران خطری ندارد! و با روی کار آمدن ترامپ هم این تصویر بهشدت فعال شد و اپوزیسیون با خوشحالی افراطی از پیروزی ترامپ در لحظه بهقدرترسیدن بهشدت از او تعریف و تمجید میکرد و آنها ترامپ را منجی به تحقق پیوستن آرزوهای خودشان میدانستند؛ به طور مثال رضا پهلوی بعد از پیروزی ترامپ با خوشخیالی بهشدت وسیعی به او تبریک گفت و او را حامی مردم ایران دانست و از او تقاضا کرد به مردم ایران کمک کند و او را تنها فردی دانست که میتواند در کنار مردم ایران باشد و حتی ترامپ را ناجی صلح جهانی معرفی کرد! و در جملهای عجیب او را شریک مردم ایران دانست!
در واقع از ادبیات کودکانه رضا پهلوی مشخص بود که حرفهای او نالههای یک کودک عشق شاهبازی است؛ اما در آن مقطع خیلی واضح نبود که این شازده نهتنها اپسیلونی از سیاست نمیداند بلکه بیشتر در حال پاستیلبازی است؛ چرا که هیچ فردی با ترامپ اینگونه صحبت نمیکند و اصلاً در دسته سوم سیاست هم چنین ادبیاتهایی مرسوم نیست؛ اما به یکباره ترامپ با حرفی که قصد دارد نام خلیجفارس را تغییر دهد؛ آن روی واقعی خودش را بیشتر نمایان کرد؛ شوک این جملات بهقدری وسیع بود که بسیاری به این حرف ترامپ بهشدت اعتراض کردند در واقع شریک مردم ایران و حامی مردم ایران و پدر صلح و منجی مردم ایران که رضا پهلوی این واژهها را در وصف ترامپ به کار برده بود؛ نهتنها فشار بر مردم را کم نکرده است و ایضاً مدام ایران را تهدید به جنگ میکند؛ بلکه قصد دارد میراث تمدنی ایران و یا یکی از مهمترین دستاوردهای استراتژیک ایرانیها را به جهت مناسبات مالی با سایر کشورهای عربی منطقه نقض کند؛ این شوک ترامپ در حقیقت دو مسئله را رسوا کرده است و صحنه را شفافتر از همیشه کرده است.
اول؛ دوگانه ایران و حکومت: این دوگانه ساخته شده دستگاههای اطلاعاتی غربی با زبان شبکههای فارسیزبان است تا اگر امکان جنگ به وجود آمد دست به هر جنایتی بزنند؛ و بهنوعی مانع از دخالت جامعه ایران و ایجاد همبستگی شوند؛ تا بتوانند طرحهای خشن خودشان را در منطقه شکل دهند؛ شوک فعلی ترامپ اما این دوگانه را رسوا کرد؛ طرف آمریکایی با ایران مشکل دارد و مسئله آنها ایران است و برایشان فرقی ندارد که مردم و جامعه در چه شرایطی هستند؛ و هدف خودشان در آمریکا را دنبال میکنند که این هدف هم فقط منافع آمریکاییها را تأمین میکند!
دوم؛ شبه اپوزیسیون ایران در حال پاستیلبازیاند: همه شبه اپوزیسیون ایران هیچ درکی نه از سیاست دارند نه از تحولات جهانی و نه از پدیده ترامپ؛ این افراد بیشتر در نقش کودکانی هستند که با دیدن یک پاستیل چنان ذوق میکنند که گویی همه دنیا چنین زیبا و لذتبخش است؛ حالآنکه در سیطره بیقانونی فعلی؛ و در وضعیتی که جهان در حال جنگهای وسیعی است؛ این شبه اپوزیسیون مسمومترین فکر برای رسانه و مخاطب ایرانی است چرا که غایت این جماعت ضربه به ایران و جامعه ایران است؛ نمونه مثالی آن هم شازده کوچولو است که ترامپ را ستایش میکند و با نتانیاهو ائتلاف کرده است؛ اما از ملت و ایرانی بودن هم حرف میزند؛ حتی متوجه نیست همین دو نفر بهصراحت بارها ایران را تهدید به حمله کردند و نتانیاهو که رسماً دو نفر از سربازان راه وطن را شهید کرده است و در عملیات علیه دانشمندان ایران نقش اول را داشته است؛ اما شازده چون فهمی از سیاست ندارد با درک پاستیلی خود سعی دارد سرباز وظیفه نتانیاهو و ترامپ باشد البته با ادبیاتی بهاصطلاح وطن دوستانه!
حالآنکه فردی که پدربزرگش را غربیها از کشور بیرون کردند و یک دهه وحشتناک در ایران از جمله قحطی و بیماری و کمبود ارزاق را به ایرانیان تحمیل کردند؛ و فردی که پدرش هم بحرین را دودستی تقدیم کرده است؛ چگونه اصلاً دم از وطنپرستی میزند؟ این خود نمونه یک لطیفه بسیار خندهدار است؛ اما شازده کوچولو چون سیاست نمیداند و اصلاً متوجه نیست در عالم چه خبر است؛ هر روز بیشتر سوژه خنده مخاطبان است و البته شاید بد هم نباشد، چون در این جهان پر غم و با این حجم از اندوه، سوژههای طنزی مثل این شازده نیاز است.
نظر شما