خبرگزاری مهر، گروه استانها - احسان عباسپور: در میان غوغای رسانهای و هیاهوی سیاسی، او آمد؛ آرام، ساده، بیادعا. اما آنچه با خود آورد، چیزی جز طعم خدمت صادقانه نبود. آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری که حالا با افتخار لقب شهید را بر پیشانی دارد، بیش از آنکه بر صندلی ریاست بنشیند، بر دل مردم جای گرفت و کجا بهتر از خوزستان، خاک وفاداری و غیرت. مردی که با خاک این دیار عجین شده بود.
خوزستان نفسش را حبس کرده است. یک سال از روزی میگذرد که پدر مهربانش را به آسمان سپرد. شهید سید ابراهیم رئیسی نه یک رئیس جمهور، که "ابراهیم مردمی" بود
خوزستان؛ اولویت قلبی رئیسجمهور
استانی که با زخمهای جنگ، بیآبی، ریزگرد و محرومیت آشناست، همواره در مرکز توجه شهید رئیسی قرار داشت. او خوزستان را نه با آمار و گزارش که با حضور میدانی میشناخت. در گرمای طاقتفرسای جنوب، چکمهپوش در دل گل و لای، پای بر زمین مشکلات گذاشت و در کنار مردم ایستاد. او نیامد تا وعده دهد، آمد تا فریاد مردم را بیواسطه بشنود.
وقتی زلزله اندیکا آمد، شهید رئیسی در اولین ساعات، خود را به منطقه رساند. در حالی که باران شدید میبارید، او بدون حاشیه و تشریفات، در میان آوار قدم زد. در سرمای استخوانسوز اندیکا، وقتی چادرهای امداد برپا میشد، او خودش میان مردم بود و به مردم قول داد: «دولت تا آخر با شماست» این تصویر، تنها یکی از دهها خاطره مردم خوزستان از اوست..
بهار ۱۴۰۱: فاجعه متروپل. ساعت هفت صبح در محل حادثه حاضر شد.. همان روز دستور تشکیل کمیته ویژه داد. در فاجعه متروپل آبادان نیز او نه فقط به عنوان یک مسئول که چون پدری دلسوز در کنار خانوادههای داغدیده حاضر شد. یکی از امدادگران تعریف میکند: «اشکش با اشک خانوادهای داغدار و مردم آبادان جاری شد» اشکهایش برای قربانیان و قاطعیتش در پیگیری، نشان داد که برای او، خوزستان فقط یک جغرافیا نبود، که خانواده اش بودند.
در اولین سال ریاستجمهوریاش، پروژههای ناتمام حوزه آب و فاضلاب اهواز و دیگر شهرهای استان را به حرکت درآورد. با وجود بحران آب شرب و مشکلات کشاورزی، دستور مستقیم برای فعالسازی طرحهای انتقال آب، ساخت تصفیهخانه و نوسازی خطوط فاضلاب اهواز را صادر کرد. او میدانست خوزستان با «کارون» زنده است، و کارون، با ارادهای همچون رئیسی.
امنیت و توسعه؛ دو بال خوزستان
در سفرهای استانی، بارها تأکید کرد: «امنیت خوزستان، امنیت ایران است» طرحهای عمرانی، اشتغالزایی، پالایشگاههای جدید، نوسازی مدارس و بیمارستانها در دستور کار دولتش قرار گرفت. از روستاهای مرزنشین دشت آزادگان گرفته تا حاشیهنشینان، هیچ منطقهای برایش «دور» نبود.
رئیسجمهور شهید هر بار که به خوزستان آمد، برنامهاش فقط بازدید رسمی نبود؛ او کنار مزار شهدا زانو میزد، با خانوادههای جانبازان همصحبت میشد، پای درد دل کارگران مینشست و بیهیچ تشریفاتی وارد خانههای ساده مردم میشد.
شهید رئیسی، در خوزستان، نه یک مقام عالیرتبه که یک «فرزند انقلاب» بود. مردم او را همچون یکی از خود میدیدند؛ صادق، سختکوش، مؤمن و مقاوم و انقلابی
و اکنون، خوزستان که سالها میزبان پیکر شهدا بوده، داغدار خادمی شده است که همچون شهدا، «در میدان» جان داد، نه در حاشیه امن قدرت. شهادت آیتالله رئیسی، برای خوزستانیها، ادامه همان راهی است که شهید علی هاشمیها، شهید جهانآراها، و سردار سلیمانیها رفتند.
آیتالله رئیسی را نمیتوان تنها در قاب پرترهای در ادارهها محدود کرد. نام او، در حافظه جمعی مردم خوزستان با صداقت، ایستادگی و همدلی گره خورده است. او در دلها ماند، چون «همقدم با مردم، همآوا با شهدا» بود.
و اما اکنون…
- در بیمارستانهایی که او افتتاح کرد، نوزادانی متولد میشوند که نام «ابراهیم» برایشان انتخاب میشود.
- در مدارسی که ساخت، دانشآموزان انشا مینویسند: «میخواهم مثل آقای رئیسی خدمتگزار باشم.»
- در پالایشگاهی که افتتاح کرد، کارگران یک صدا رئیسی را صدا میزنند.
- و قاب عکس شهید رئیسی همانند همه خادمان انقلاب، زینت بخش خانههای عاشقان انقلاب شد.
وصیت شهید
در آخرین سفرش به خوزستان گفته بود: «خوزستان برای من فقط یک استان نیست، خانه دوم من است. به شما قول میدهم که تا آخرین لحظه برای رفع محرومیتهای این دیار تلاش کنم.»
رئیسجمهور شهید، خوزستان را نه یک استان که پارهای از جان ایران میدانست. در آسمانیترین فصل خدمتش با جامه شهادت به تاریخ پیوست اما یادش تا همیشه بر دیوار دل مردم خواهد ماند آسمانی شد، اما آثارش زمینی ماند.
* فرماندار آبادان در دولت شهید رئیسی
نظر شما