به گزارش خبرگزاری مهر، فیلم «زن و بچه» سعید روستایی در جشنواره کن دیروز (پنجشنبه) برای نخستین بار در سطح جهانی دیده شد. نمایش این فیلم با اقبال حضار و همچنین برخی از منتقدان روبهرو شده است.
ایندی وایر بازی قدرتمند پریناز ایزدیار در این ملودرام ایرانی را ستود و آن را یکی از مدعیان جایزه بهترین بازیگر زن کن خواند.
منتقد این رسانه نوشت:
«بیشتر ما نمیدانیم مشکلاتمان در کجای طیف عادی تا تراژیک قرار دارند. یک روز، ناامیدیها مربوط به تحت تأثیر قرار دادن خانواده همسر یا به تلاشهای مدرسه محلی برای مهار پسر گوشهگیر است و روز بعد، این اضطراب اجتماعی بسیار بالا میگیرد زیرا ته دنیای شما فرو ریخته است. در این فیلم پریناز ایزدیار، بازیگر توانمند، سقوط از استرس به حالت ویرانی بی انتها را به نمایش میگذارد. نکته قابل توجه این است که با توجه به اینکه او چندین بار وظیفه گریه کردن یا فریاد زدن را دارد، هیچ چیز تکراری در بازی او وجود ندارد. او همچنان با نوسانات تازهای به سرنوشت ظالمانه واکنش نشان میدهد و اجازه نمیدهد شخصیت مهناز، منفعل یا تکراری شود.
سعید روستایی، ملودرامنویس ایرانی که پس از «برادران لیلا» در سال ۲۰۲۲ به فهرست رقابتهای کن بازگشته امسال هم ثابت میکند که استعدادی آلمادوارگونه دارد و میتواند رنج زنان تحت مردسالاری را به خوبی تصویر کند در حالی که طراحی صحنه او از طراح صحنه اسپانیایی طبیعیتر و احساسیتر است، روستایی میداند چه زمانی از آن برای لحظهای از سکوت زیبا استفاده کند.
وقتی کابوس دوره پیش از نوجوانی در اطراف در حال چرخش است، هرگز نمیتوان به آرامش رسید. پسر مهناز، شیطانی است که انرژی خود را که مانند بمب ساعتی است، صرف فعالیتهای کارآفرینی (راهاندازی یک حلقه قمار در مدرسه)، قلدری کردن برای همکلاسیها و فریاد زدن بر سر هر بزرگسالی که در میدان نیروی او دخالت دارد، میکند. وقتی علیار کبریتی را در قفل میشکند و ۷۰۰ کودک را در زمین بازی مدرسه به دام میاندازد، به مدت یک هفته از مدرسه تعلیق میشود. (در واقع، این منصفانه به نظر میرسد.)
با این حال، این موضوع مشکل دیگری را برای مهناز که پرستار بیمارستان است، ایجاد میکند. او پس از فوت شوهر اولش، ۲ فرزندش را در خانه مادرش بزرگ میکند. رابطه او با حمید (پیمان معادی)، امدادگر، به نقطهای رسیده که میخواهد از او خواستگاری کند و این امر مستلزم تأیید خانوادهاش از خارج از شهر است. برای تحقق این امر، باید شواهد وجود ۲ فرزند او از محل پاک شود.
روستایی روشن میکند که ما در یک دنیای کوچک و ناقص قرار داریم که در آن هیچکس بهترین رفتار خود را ندارد. حمید همیشه برای افزایش درآمد خود، افراد ناتوان را تحت فشار قرار میدهد. مهناز از رفتارهای ضداجتماعی علیار دفاع میکند و اعتراضهای بهجا را، رد میکند.
به جز مادر رک و راست مهناز، زنان زندگی او در این هیاهو محو میشوند. خواهر کوچکترش مهری (سها نیاستی) و دخترش ندا به ندرت در فیلم حضور دارند، زیرا بازیگر نقش اول زن ما بر کشمکش با مردان برای تغییر وضعیت خانوادگی مدرن خود و ایجاد ریشههای جدید اجتماعی قابل قبول تمرکز دارد.
سپس یک فاجعه مضاعف از تراژدی و خیانت از راه میرسد که تلاشهای مهناز برای جا افتادن در جامعه عادی ایران را به رویایی وحشی از گذشته تبدیل میکند. روستایی در به هم چسباندن لحظات دگرگونکننده از طریق صحنههایی که به مسائل دیگر مربوط میشوند، مهارت دارد. بزرگترین لحظات خارج از قاب اتفاق میافتند و ما شاهد روند پیامدهای آن هستیم، زیرا مهناز با عجله تلاش میکند تا به آنچه زندگیاش شده است برسد و تعداد کسانی را که هنوز آنجا هستند بشمارد.
از آنجا که قوسهای احساسی به سمت افراط متمایل میشوند، محیطهای خانگی و کاری با نگاهی تیزبینانه و روایی ترسیم شده و با جزئیات جذاب جان گرفتهاند. در خانه، فرشته صدرعرفایی تقریباً در طول یک تماس تلفنی دیگر، کل فیلم را از دست میدهد. ادب اجتماعی او به خشمی مادرانه تبدیل میشود و فضا از توهینهای مبتکرانه وی سیاه میشود.»
همچنین منتقد تایم اوت نیز درباره «زن و بچه» نوشت:
«اگر به دنبال داستانهای اخلاقی پیچیده هستید سینمای ایران انتخاب اول شماست. اشتباهات کوچکی رخ میدهد، مجموعهای از رویدادهای به ظاهر بیاهمیت منجر به یک رویداد بزرگ و تعیینکننده میشود و عواقب آن، شخصیتها را وامی دارد تا برای عبور از پیامدهای وحشتناکی که اغلب توسط عرف بدتر میشوند، تلاش کنند. در فیلم «دانه انجیر مقدس» ساخته محمد رسولاف، اسلحهای گم میشود، در فیلم «یک قهرمان» ساخته اصغر فرهادی، یک کیف دستی دزدیده میشود و عذاب و تراژدیها به دنبال آن میآیند.
در فیلم «زن و بچه» ساخته سعید روستایی، درامی با دقت ساخته و پرداخته شده و بینهایت جذاب که فروپاشی تدریجی یک خانواده تهرانی را دنبال میکند، این موقعیت ظاهراً شاد یک پیشنهاد ازدواج است که چرخهای سرنوشت را به حرکت در میآورد. برای مهناز، غم و اندوه کافی نیست. او در جستجوی عدالت برای کسانی است که او را مقصر این فاجعه میداند: پدربزرگ بیتوجه؛ معلمی که او معتقد است پسرش را قربانی کرده و حمید که با پیچیدهتر شدن اوضاع، تصمیم گرفته بود که به هر حال با خواهرش ازدواج کند.
این بازیگر برجسته با بازی باورپذیر خود از یک بازیگر خوش قلب به یک بازیگر آتشین تغییر میکند.
داستانسرایی فیلم جذاب است اما بیعیب و نقص نیست. این فیلم که سومین بخش از سهگانه روستایی درباره زنان ایرانی («ابد و یک روز» محصول ۲۰۱۶ و «برادران لیلا» محصول ۲۰۲۲) است، در به تصویر کشیدن زنی که با درد غیرقابل تصوری دست و پنجه نرم میکند، هم فوقالعاده پرتنش و هم عمیقاً تکاندهنده است.
و ایزدیار با بازی برجسته که با باورپذیری کامل از انسانی بیریا به انسانی آتشین تغییر حالت میدهد، همکار بینظیری برای این فیلم است.»
نظر شما