به گزارش خبرنگار مهر، حسن کامشاد مترجم و نویسنده ایرانی اهل اصفهان در آستانه صد سالگی دار فانی را وداع گفت. او که سالها در غربت زیست و ترجمههای مختلفی از او روانه بازار شد در دانشگاه کمبریج زبان فارسی تدریس میکرد. او از مدیران شرکت ملی نفت ایران بود که در انگلستان اقامت داشت و پس از انقلاب از او برای مدیریت در این شرکت دعوت به عمل آمد. از ترجمههای بسیاری در بازار کتاب موجود است. «درک یک پایان»، «تاریخ بیخردی» «تاریخ چیست»، «در خدمت تخت طاووس»، «قبله عالم» و… تنها چند عنوان از بسیار آثاری است که کامشاد به فارسی ترجمه کرده است.
به بهانه درگذشت این مترجم مروری بر برخی خاطرات او که در کتاب «حدیث نفس» منتشر شده میکنیم:
مگر جمهوری اعلام نکرده بود
روز ۲۸ مرداد من و شاهرخ بیخبر از همه جا تمام روز در اصفهان پرسه میزدیم. طرفهای غروب شاد و شنگول، بیخیال خیابان چهارباغ را میپیمودیم. شاهرخ برای کارهای حزبی به اصفهان آمده بود و من برای دیدن خانواده و گذراندن مرخصی تابستان. طبق معمول دلقکی میکردیم و میخندیدیم و لیچار میگفتیم. ناگهان قطاری از کامیون از دور پیدا شد. همه بلندگو داشتند و مرتب شعار میدادند و گروهی پسربچه و سرباز و روستایی پشت کامیونها میرقصیدند و فریاد میکشیدند: «زندهباد شاه!» و «مردهباد مصدق!» و «مرگ بر تودهای خائن!» انگار خواب میدیدیم… بهتمان زده بود، هنوز سر در نمیآوردیم چه میگذرد. مگر شاه از کشور نگریخته بود؟ مگر دکتر فاطمی، وزیر خارجه مصدق اعلام جمهوری نکرده بود؟
استقبال سی کیلومتری از آیتالله خمینی
آیتالله خمینی پس از پانزده سال دوری از وطن روز ۱۲ بهمن در میان استقبال پرشور مردم به ایران بازگشت. درازای جمعیت استقبالکننده بیش از سی کیلومتر بود. مخالفان حکومت شاه هر روز دلگرمی بیشتر پیدا میکردند و بر جسارتشان افزوده میشد. دیری نگذشته به تأسیسات دولتی و سازمانهای تسلیحاتی ارتش حمله بردند و شماری از مخازن اسلحه به دست مردم افتاد. در بحبوحه این اوضاع شورای عالی نیرویها مسلح مرکب از ۲۷ فرمانده ارتش در بیانیهای «بیطرفی» خود را در مناقشات سیاسی اعلام کرد. یگانهای نظامی به پادگانها برگشتند. [امام] خمینی سه روز پس از ورود به وطن دولت تعیین کرد و مهندس بازرگان را در رأس دولت گماشت… نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی برافتاد و جمهوری اسلامی قد برافراشت.
بازگشت بزرگ علوی به ایران
[پس از انقلاب] بزرگ علوی پس از سالها تبعید به وطن بازگشته بود. این دومین دیدار او بود. در غیبت طولانیاش از کشور ناشران مختلف آثار او را بیاجازه بارها چاپ زده بودند. آقا بزرگ دعوت حزب توده را برای همکاری نپذیرفته بود و حالا به کمک علیرضا حیدری، مدیرعامل انتشارات خوارزمی در تقلا بود حق تالیفهای غصب شدهاش را از ناشران تجاوزکار بگیرد.
حمایت دو قدرت بزرگ جهان از حمله به ایران
ارتش صدام حسین در حملهای غافلگیرکننده از زمین و هوا به خاک ایران هجوم آورد. جنگ تحمیلی عراق با ایران یکی از طولانیترین و ویرانگرترین جنگهای قرن بیستم بود. دو قدرت بزرگِ آن زمان جهان و اغلب کشورهای عربی به عراق کمک میرساندند. با این همه در سال دوم جنگ، ایران ابتکار عملیات را به دست گرفت، نیروهای متجاوز را از خاک خود بیرون راند و دامنه پیکار را به درون خاک عراق کشاند. صدام از فرط استیصال به استعمال سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی، بمباران تأسیسات نفتی و پرتاب موشک به شهرهای بزرگ متوسل شد ولی کاری از پیش نبرد. این جنگ نافرجام هر دو کشور را ویران کرد. ده سال پس از آتشبس هنوز شماری از اسیران جنگی آزاد نشده بودند.
نظر شما