دكتر فرامرز قراملكي استاد فلسفه دانشگاه تهران، در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن تأكيد بر بازسازي و بررسي روش شناسي در فلسفه اسلامي به روش شناسي فلسفه صدرايي اشاره كرد و گفت: پرسش از رهاورد فلسفي صدرالمتألهين شيرازي و اصالت انديشه فلسفي او از آغاز شهرت او مطرح شده است. داوري در تعيين معرفتي فلسفه صدرا مسبوق و منوط به شناخت اضلاع روش شناختي حكمت متعاليه است.
وي افزود: همانگونه كه اساساً نقد و فهم سيستمي نگر فلسفه صدرا در ترازوي روش شناسي مقدور است. ملاصدرا در خصوص انديشه فلسفي خود ادعاي فلسفه برتر را به ميان آورده و حكمت متعاليه را در عنوان مهمترين اثر فلسفي خويش اخذ كرده است. اگر چه ادعاي حكمت متعاليه چندين قرن پيش از ملاصدرا طرح شده و به عنوان مثال ابن سينا نيز چنين ادعايي دارد.
دكتر قراملكي درباره تعيين معرفتي فلسفه صدرا و روش وي، شش نظريه عمده را قابل طرح دانست و گفت: نظريه نخست ديدگاه بدبينانه اي عرضه مي كند كه بر اساس آن ملاصدرا به التقاط انديشه ها و برگرفتن آراء از كتب و مأخذ متعدد و آشفته ساختن آنها متهم است. نظريه دوم ملاصدرا را ابن سيناي اشراقي به سبك سهروردي مي داند. نظريه سوم انديشه فلسفي صدرا را در واقع فلسفه كلامي شده تلقي مي كند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه به نظريه چهارم اشاره كرد و گفت: بر اساس تمايز دو گونه زبان در تنوع طولي يعني تمايز زبان موضوعي و فرا زبان متعاليه بودن فلسفه صدرا را به معناي برخورداري از زبان برتر تفسير كرده است. نظريه پنجم، براساس تمايز مقام گردآوري و مقام داوري ويژگي حكمت متعاليه را به برخورداري آن از تنوع روي آورد و تعدد ابزار در مقام گردآوري ميداند. ديدگاه ششم بر سامان نوين فلسفي كه بر ميراث فلسفي، تفسيري، كلامي و عرفاني تأسيس يافته اشاره مي كند. فلسفه صدرا چهار راهي است كه فلسفه مشاء و فلسفه اشراق و طريقه عرفا و طريقه متشرعه را به هم متصل كرد.
دكتر قراملكي حكمت متعاليه را فلسفه اي ميان رشته اي توصيف كرد و گفت: نظريه هايي كه در تفسير متعاليه بودن فلسفه صدرا ارائه شده است، به نحوي بر اين نكته وفاق تأكيد آميز دارند كه ملاصدرا از ميراث علمي پيشينيان بهره برده است. همين نكته مورد وفاق، آغاز شايسته اي براي تحليل تعيين معرفتي صدراست. بدون ترديد فلسفه صدرا آميزه اي از آموزه هاي كلامي، فلسفي، تفسيري، روايي، عرفاني است.
وي تصريح كرد: بدون ترديد ملاصدرا از متنوع ترين منابع برخوردار بود اما اولاً اين حكايت از دغدغه ها از حيث اثر پژوهش مي كند و ثانياً طرح و الگويي را نشان ميدهد. دغدغه صدرا ترك هر گونه حصرگرايي روش شناختي و اقبال هوشيارانه به كثرت گرايي روش شناختي است. طرح وي در كثرت گرايي روش شناختي را با تأمل فراوان در آثار وي مي توان به دست آورد.
دكتر قراملكي اظهار داشت: هدف ملاصدرا دستيابي به روي آوردي از افق متعالي تر است. چالش بين روي آوردها مجالي براي فراتر رفتن و از موضع جامع نگر به تجربه فلسفي دست يافتن است. ره آورد چالش بين رشته ها، روي آورد ژرف نگر را به ارمغان مي آورد و اخذ چنين روشي كه امروزه آن را مطالعه ميان رشته اي ميخوانيم، يك بعد نگري را برطرف كرده و نوآوريهاي فراوان را به ميان مي آورد.
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: نمونه روشن از اين ادعا را ملاصدرا در آغاز جلد هشتم اسفار آغاز علم النفس آورده است. ملاصدرا مسئله علم نفس به خود را به ميان مي آورد و ابن سينا، فخر رازي، خواجه طوسي و ديگر دانشمندان را به چالش و گفتگوي اثر بخش مي خواند و با دستيابي به افق متعالي، پاسخي بديع و نوين براي علم به خود مي يابد كه نزد دانشمندان سلف و منابع ملاصدرا ديده نمي شود.
دكتر قراملكي در پايان عوامل موفقيت ملاصدرا در مطالعه ميان رشته اي و اخذ كثرت گرايي روش شناختي را در عوامل روانشناختي، عوامل زباني، برنامه مطالعات ميان رشته اي ابزارهاي منطقي دانست.
نظر شما