به گزارش خبرنگار مهر، شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی، یکی از چهرههای ماندگار نظام جمهوری اسلامی ایران بود که عمر خود را در مسیر تحقق عدالت، خدمت به مردم و دفاع از ارزشهای اسلامی صرف کرد. او با تعهدی بینظیر، از دوران جوانی تا لحظه شهادت، همواره در مسیر احقاق حقوق مظلومان و مبارزه با فساد گام برداشت.
حضور مؤثر او در دستگاه قضائی، تلاشهای خالصانه در جایگاه تولیت آستان قدس رضوی، و در نهایت مسئولیت خطیر ریاستجمهوری، گواهی بر روحیه جهادی، اخلاص و دلسوزی او نسبت به مردم بود. شهید رئیسی نهتنها در جایگاههای مدیریتی، بلکه در زندگی شخصی نیز نمونهای از اخلاق، سادهزیستی و مردمداری بود که محبوبیت گستردهای در میان اقشار مختلف جامعه پیدا کرد؛ پس از شهادت مظلومانه ایشان در سانحه هوایی، ضرورت بازخوانی ابعاد مختلف شخصیت و سیره سیاسی وی، بیش از پیش احساس میشود.
برای تبیین بهتر این موضوع و شناخت عمیقتر از ویژگیهای اخلاقی، مدیریتی و اجتماعی شهید رئیسی، گفتگویی انجام دادهایم با محسن منصوری، معاون اجرایی رئیسجمهور و از همراهان نزدیک شهید رئیسی. منصوری که از نزدیک با منش و تفکر شهید رئیسی آشنا بود، در این گفتگو از خاطرات، اندیشهها و تلاشهای ایشان سخن گفته و ابعاد ناگفتهای از زندگی آن شهید والا را روایت کرده است.
این گفتگو تلاش دارد تا تصویری روشنتر از شخصیت مردمی، دغدغهمند و عدالتمحور شهید رئیسی ارائه دهد و مخاطبان را با روحیه خالصانه و مسئولیتپذیر او بیشتر آشنا کند. در ادامه بخش نخست این گفتگو را میخوانید.
به عنوان مقدمه بگویید از چه زمان و دورهای با شهید رئیسی آشنا شدید؟ و در ادامه راجع به شخصیت شهید رئیسی هم صحبت کنید.
این شخصیت سرمایه ارزشمندی برای کشور هست و خواهند بود، زیرا ما بر این باوریم که خیرات، مبرات و برکات شهدا در کشور جاری است و انشاءالله ادامه خواهد یافت. من از دوران دانشجویی و فعالیتهای دانشجویی، ارتباطات پراکندهای با شهید بزرگوار، شهید رئیسی، داشتم. در آن زمان، ایشان در دستگاه قضائی مشغول بودند.
اما آغاز فعالیت جدی من در آستان قدس رضوی بود. بلافاصله پس از انتصاب حضرت آیتالله رئیسی به عنوان تولیت آستان قدس رضوی، جمعی از جوانان و فعالان فرهنگی و اجتماعی را دور خود جمع کردند تا به یکی از دغدغههای مهم و اساسی خود، یعنی رسیدگی به محرومان، توجه کنند. با برگزاری جلسات همفکری در آستان قدس، دو ساختار برای رسیدگی به محرومان و فعالیتهای اجتماعی تأسیس شد.
مستحضرید که آستان قدس پیش از حضور حضرت آیتالله رئیسی، به عنوان مجموعهای فرهنگی و اقتصادی شناخته میشد، اما حضور ایشان بال اجتماعی نیز به این حوزه اضافه کرد. این دغدغه رسیدگی به محرومان همواره یکی از نگرانیهای آقای شهید رئیسی بوده است، نه تنها در آستان قدس، بلکه در قوه قضائیه و بعدها در سطح گستردهتری در دولت. اگر فرصتی فراهم شود، به بخشی از اقداماتی که شهید رئیسی از منظر سیاستی و اجرایی برای کاهش فاصله طبقاتی و رفع فقر و محرومیت به نفع تودههای ضعیف انجام دادهاند، اشاره خواهیم کرد.
در آستان قدس رضوی، ایشان دعوت به همکاری کردند و ما به همراه چند نفر از دوستان به خدمتشان رسیدیم. در این راستا، دو ساختار در مجموعه آستان قدس برای رسیدگی به محرومان و فعالیتهای اجتماعی ایجاد شد. معاونت محرومیتزدایی آستان قدس رضوی در داخل ستاد آستان قدس تشکیل گردید و بنیاد کرامت رضوی به عنوان مجموعهای مستقل اما متصل به آستان قدس، زیر نظر تولیت آستان قدس با مأموریت اجتماعی و استفاده از ظرفیتهای مردمی و بسیج گروههای جهادی و فعالان فرهنگی و اجتماعی برای رفع نیازهای مردم شکل گرفت. این ابداع آقای رئیسی از دو منظر قابل توجه است. برخی ممکن است تصور کنند که ایشان در دولت از این نوع اقدامات انجام میدادند، اما باید توجه داشت که سابقه حضور ایشان در آستان قدس به حدود ۱۰ سال پیش برمیگردد. در آن زمان، حاج آقا واقعاً بر مردمی کردن ساختار و سازمان آستان قدس تأکید داشتند و به اتصال این ساختار رسمی با ظرفیتهای مردمی و استفاده از توانمندیهای بینظیر گروههای مردمی برای حل مسائل مردم توجه میکردند. این اقدامات به نام و با بهرهگیری از ظرفیتهای معنوی آستان قدس و حضرت رضا (ع) صورت میگرفت. به محض ورود ایشان به آستان قدس، با تدبیری که اتخاذ کردند، بنیاد کرامت تشکیل شد و بسیاری از گروهها و مجموعههای مردمی سازماندهی شدند تا به نام مبارک حضرت رضا (ع) به رفع مسائل مردم و محرومیتزدایی بپردازند. در حوادثی مانند سیل و زلزله، ایشان نقشآفرینی کردند و در مناسبتهای مهمی مانند اربعین، خدماترسانی نمودند.
همچنین، خدمات متعددی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی انجام شد. یکی از کارهای بسیار ویژهای که ایشان در این ساختار انجام دادند، راهاندازی جریان خادم یاری در کشور بود. پیش از حضور آقای رئیسی در آستان قدس، مفهوم خادم و مخدوم در دیوارهای حرم تعریف میشد؛ به این معنا که تعدادی از افراد با لباس رسمی خادمی به زائرین حضرت رضا (ع) خدمات میدادند. نگاه حضرت آیتالله رئیسی به دستگاه امام رضا (ع) یک نگاه بینالمللی بود. ایشان تأکید میکردند که در هر جای دنیا، منطقه یا کشور، اگر کسی بخواهد به نام مبارک حضرت رضا (ع) خدمتی به مردم، بهویژه به محرومان، ارائه دهد، ما باید این امکان را فراهم کنیم. به عنوان مثال، فرض کنید در روستاهای ایلام، یک معلم میخواهد دو ساعت از دانش خود را وقف و نذر حضرت رضا (ع) کند.
ما باید این امکان را فراهم کنیم که معلم بتواند دانشآموزانی را پیدا کند و به آنها آموزش دهد و بگوید: «من خادم حضرت رضا هستم و این دو ساعت از وقت من متعلق به امام رضا (ع) است. به دنبال دانشآموزان محروم میروم تا آنها را آموزش دهم و تربیت کنم.» همچنین، در روستاهای جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان، اگر یک پزشک بخواهد بالای مطبش بنویسد: «به نام حضرت رضا، دوشنبهها از ساعت چهار بعد از ظهر، طبابت رایگان برای درمان محرومان انجام میدهم»، ما باید این امکان را برای او فراهم کنیم. این سیاستگذاری اجتماعی که آقای آیتالله رئیسی انجام دادند، باعث شد که در عرض یکی دو سال، بیش از صد هزار نفر خادمیار به دستگاه حضرت رضا متصل شوند و از وقت، دانش، سرمایه و تجربه خود برای حل مشکلات مردم به نام حضرت رضا (ع) استفاده کنند. به نظر من، این نیز یکی از طراحیهای منحصر به فرد شهید رئیسی بود. ایشان واقعاً سعه وجودی ویژهای داشتند و به لحاظ شخصی، حضورشان در هر جا که لازم بود، تأثیرگذار بود.
این نگاه به محرومین چگونه در دولت بروز و ظهور پیدا کرد؟
آقای رئیسی تقریباً همه امکانات دولت را به نفع محرومان بسیج و سازماندهی کردند. مسئولان وقتی در جایگاه تصمیمگیری قرار میگیرند، معمولاً باید بین دوگانهها یا چندگانهها انتخاب کنند و گاهی اوقات تصمیمگیری دشوار میشود. به عنوان مثال، فرض کنید شما باید به نفع منافع توده مردم یا سود افراد خاص تصمیمگیری کنید. عموماً فشار آن افراد خاص بر شما سنگین و مؤثر است، زیرا ارتباطاتشان گسترده است.
ما ندیدیم که آقای رئیسی به نفع خواص، به ویژه کسانی که به دنبال بهرهبرداری انتخاباتی هستند، تصمیمگیری کنند. تمام تصمیمات شخص آیتالله رئیسی به نفع توده مردم، آحاد جامعه و محرومان اتخاذ میشد. مصادیق این تصمیمات نیز متعدد است. به عنوان مثال، ایشان در بحث افزایش یارانهها، یارانهها را چندین برابر کردند. یارانهها شاید برای خانوادههای سرمایهدار یا متوسط عدد قابل توجهی نباشد، اما برای خانوادههای ضعیف بخش زیادی از درآمدشان را تشکیل میدهد. این اقدام باعث شد سطح درآمد دهکهای کمبرخوردار ما واقعاً یک جهش جدی پیدا کند و در اقشاری که درآمدهای متوسط داشتند، مانند معلمان و پرستاران، تأثیرات مثبتی ایجاد شود.
بسیاری از قواعد، قوانین و مصوبات که سالها بر زمین مانده بود، آقای رئیسی بهطور جدی پیگیری و اجرایی کردند. به عنوان مثال، رتبهبندی معلمان بار سنگین مالی برای دولت ایجاد کرده بود و حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان بار مالی داشت. بسیاری از آقایان که اهل حساب و کتاب و برنامهریزی بودند، تأمین منابع برای این برنامه را کار مشکلی میدانستند. اما آقای رئیسی با قاطعیت ایستادند و گفتند که این کار باید انجام شود. در اعتبارات عمرانی، سهم استانهای محروم نیز مورد توجه قرار گرفت.
سفرهای استانی که رئیسجمهور برگزار میکردند، خود یک گام مهم برای محرومیتزدایی بود. در این سفرها، شما وقتی به محرومترین مناطق میرفتید، کمبودها و نارساییها را به وضوح مشاهده میکردید.
نارساییها را مشاهده میکردید و تصمیم میگرفتید که اعتبار اختصاص دهید. بسیاری از دسترسیها، راههای کریدوری و زیرساختهای راهآهن را بهبود میدادیم و بخش مهمی از این اقدامات کمک به مردم محروم همان منطقه و استان بود که خود آقای رئیسی بر آن تأکید داشتند. به طور کلی، آقای رئیسی از نظر توان شخصی، هم به لحاظ جسمی و هم از نظر ظرفیت ذهنی، فردی منحصر به فرد و ممتاز بودند. ما هرگز ندیدیم که آقای رئیسی خسته شوند یا در کار خود اظهار کنند که خدای ناکرده خسته شدهاند یا کم آوردهاند. این موضوع به لطف خداوند و البته اتصالات معنوی ایشان برمیگردد. اگر فرصتی فراهم شود، واقعاً باید در مورد ویژگیهای معنوی ایشان صحبت کنم، زیرا این بخش در تبیین شخصیت آیتالله رئیسی مغفول مانده است.
با این اوصاف مجبور بودید برای سفرهای استانی شهید رئیسی برنامههایی مجزا طراحی و تعریف کنید؟
ما برای طراحی سفرهای استانی ساز و کار مستقل و تیم اجرایی مجزایی داشتیم و کارشناسان مستقلی نیز در این زمینه فعالیت میکردند. اینگونه نبود که پرداختن به سفرهای استانی بخشی از فعالیتهای دولت را مختل کند. به عنوان مثال، نمیتوان گفت که افراد به کارهای خود نمیرسند. در واقع، بخش زیادی از کار این افراد همین سفرها و مأموریتهایی بود که در این سفرها تعریف میشد. به عنوان مثال، وزیر باید به مسائل استان رسیدگی کند و رئیس سازمان نیز همینطور.
بنابراین، بخش عمدهای از مأموریت و وظیفه ذاتی آنها به این سفرها مربوط میشد. برای تدارک سفر، آقای رئیسی تصمیم میگرفتند و پیشنهادات از سوی مجموعه معاونت اجرایی ارائه میشد که ایشان آنها را تأیید کرده و برای اجرا میفرستادند. به عنوان مثال، فرض کنید تصمیم گرفتیم یک ماه بعد به استان سیستان و بلوچستان برویم. گروهی از مجموعه معاونت اجرایی به استان میرفتند و کارشناسان استان به دقت نیازها را احصا میکردند. پروژهها را شناسایی و اقداماتی که میتوان انجام داد را فهرست میکردند. این فهرست به ترتیب اولویت به ریاست جمهوری ارائه میشد و ما بهطور دقیق روی هر طرح، پروژه و ایده بحث میکردیم. به عنوان مثال، اگر نیاز استان را بررسی میکردند، ممکن بود این نیاز به صد هزار میلیارد تومان برسد که بسیار بیشتر از ظرفیت منابع مالی و اعتبارات بود. بنابراین، در جلسات کارشناسی، این نیازها را محدود میکردیم و به حد معقولی میرساندیم.
پس از دریافت پیشنهادات از استان، در معارف اجرایی یک مرحله کارشناسی انجام میدادیم. در مرحله دوم، تمام دستگاهها را دعوت میکردیم و پروژهها را با مشورت آنها نهایی میکردیم. مرحله سوم، جلسهای با حضور همه اعضای دولت به ریاست آقای دکتر مخبر برگزار میشد و در این جلسه، روی تکتک این پروژهها تصمیمگیری میکردیم. یعنی یک مسیر کاملاً مشخص برای تعریف پروژه، تأمین منابع و سپس اجرای پروژه از ابتدا تا انتها طی میشد و نهایتاً این تصمیمات به تأیید آقای رئیسجمهور میرسید. ایشان یک بار این موارد را ملاحظه میفرمودند و سپس تصمیمگیری نهایی انجام میشد؛ ممکن است گفته شود که برای اجرای مصوبات سفر، منابع و اعتبارات وجود ندارد، اما بنده عرض میکنم که تمام منابع و اعتبارات مصوبات سفر بهطور دقیق دیده شده است. یعنی همه این موارد کار کارشناسی شده و رئیس سازمان برنامه، رئیس دستگاه مربوطه، معاون اول و معاون اجرایی زیر اینها را امضا کردهاند.
به نظر من، یکی از افتخارات دولت شهید رئیسی، توجه ویژه به این سفرهای استانی بود. ایشان این سفرها را «نگین درخشان» دولت میدانستند، که البته این موضوع برای هر دولتی میتواند مصداق داشته باشد. علاوه بر ابعاد اقتصادی و اجرایی، این سفرها برکات و دستاوردهای مهمتری نیز داشت؛ ازجمله دیدارهای چهرهبهچهره با مردم و نشستهای صمیمانه
به عنوان مثال، اگر قرار باشد مدرسهای ساخته شود، محل تأمین منابع آن مشخص میشود، مثلاً از کدام ردیف و توسط کدام دستگاه تأمین خواهد شد. همچنین، اگر بخواهیم بیمارستانی بسازیم، محل تأمین منابع آن نیز مشخص است. بخش زیادی از کار ما، یعنی مسئولیت و مأموریت اداره کشور، در همین سفرهای استانی تعریف میشد.
در سفرهای استانی پروژههای عمرانی، اقتصادی، فرهنگی و مسائل مختلف را طراحی میکردیم و منابع لازم نیز بهطور طبیعی تدارک دیده میشد. زمان سفرهای استانی عموماً پنجشنبه و جمعه بود، یعنی زمانی که کمترین تأثیر بر زمان اداری و کاری بسیاری از مدیران داشت. به نظر من، این یکی از افتخارات دولت شهید رئیسی است و میتوان آن را به عنوان یک نگین درخشان برای دولت ایشان در نظر گرفت. این ابعاد اقتصادی و اجرایی سفر تنها بخشی از ماجرا بود. در دل سفر، برکات و اتفاقات ممتاز دیگری نیز رخ میداد که شاید اصل ماجرا بودند، مانند دیدار چهره به چهره با مردم، نشست و برخاست با آنها و رسیدگی نزدیک به مسائل مردم. به نظر من، یکی از افتخارات دولت شهید رئیسی، توجه ویژه به این سفرهای استانی بود.
ایشان این سفرها را «نگین درخشان» دولت میدانستند، که البته این موضوع برای هر دولتی میتواند مصداق داشته باشد. علاوه بر ابعاد اقتصادی و اجرایی، این سفرها برکات و دستاوردهای مهمتری نیز داشت؛ ازجمله دیدارهای چهرهبهچهره با مردم و نشستهای صمیمانهای که فرصتی برای شنیدن مشکلات و دغدغههای آنان فراهم میکرد. رسیدگی مستقیم و بیواسطه به مسائل مردم، از ویژگیهای برجسته شهید رئیسی بود. ما ایشان را مدیری استوار و مصمم در میدان اجرا میدیدیم که با صلابت و قاطعیت، مسئولیتهای خود را به انجام میرساند. شهید رئیسی در عرصه اجرا، علمداری کمسابقهای داشت و نقش بیبدیلی ایفا کرد. در واقع، ایشان جایگاه ریاستجمهوری را به سطحی بالاتر ارتقا دادند و مفهوم مدیریت اجرایی را در این مقام، بهگونهای متحول کردند که پیش از آن کمتر سابقه داشت. بخشی از این تحول، در ارتباطات گستردهای که با مردم داشتند، متبلور شده و نمود پیدا کرده بود.
حضرت آقا نکتهای راجع به تلاش مضاعف مجاهدتهای شهید رئیسی فرمودند، مصادیق تلاش ویژه چه بود ممکن است برخی بگویند ریاست جمهوری است و ممکن است سایر رؤسای جمهور نیز همین اقدامها را انجام دهند.
شهید رئیسی فردی بود که در کار، توقف و خستگی برای او معنا نداشت. این ویژگی به شخصیت فردی، مدیریتی و معنوی او بازمیگشت. توسل، ذکر، مراقبه و اعتقاد عمیقش به کار خالصانه برای مردم، همراه با دغدغهای که برای حل مشکلات جامعه داشت، از او چهرهای کمنظیر و شاید بینظیر در عرصه خدمترسانی ساخته بود. خاطرم هست که شهید رئیسی در مسائل مختلف، در هر ساعتی از شبانهروز با من تماس میگرفتند؛ گاهی یک بامداد، گاهی سه نیمهشب، و گاهی پنج صبح. واقعاً برای ما این سوال پیش میآمد که ایشان چه زمانی استراحت میکنند؟ اجازه دهید خاطرهای نقل کنم که گمان میکنم خالی از لطف نباشد.
رئیسجمهوری داشتیم که برای حل مشکلات مردم بیتاب بود. شهید رئیسی برای مردم و به نفع محرومان میجوشید. ارزش این موضوع در آن است که فردی در جایگاه ریاستجمهوری، تا سه نیمهشب درگیر امور کشور باشد، بعد از آن نیز احتمالاً مشغول مطالعه و بررسی مسائل باشد، و پیش از نماز صبح، فعالیتهای خود را آغاز کند
در جریان سیل فیروزکوه، حوالی سه و نیم بامداد، شهید رئیسی با من تماس گرفتند. مکالمه ما حدود یک ربع به طول انجامید. ایشان گزارش کاملی از وضعیت دریافت کردند، دستورات لازم را صادر فرمودند و از من خواستند که در صورت نیاز، صبح مجدداً هماهنگیهای لازم انجام شود.
در پایان، سؤالی مطرح کردند: «آیا نیاز است که شخصاً برای بررسی اوضاع به منطقه بیایم؟» من عرض کردم که خسارتها در سطحی نیست که به حضور رئیسجمهور نیاز باشد و با امکانات محلی و استانی میتوانیم بحران را مدیریت کنیم. در آن زمان، استاندار تهران بودم و میدانستم که ظرفیتهای کافی برای رسیدگی به شرایط وجود دارد. شهرداریهای تهران و ۴۶ شهر اطراف، فرمانداریها و سایر نهادهای اجرایی پای کار آمده بودند و به لحاظ لجستیکی نیز شرایط خوبی داشتیم. اما صبح که شد، دوستان حفاظت تماس گرفتند و گفتند که رئیسجمهور قصد بازدید از منطقه را دارند. وقتی ایشان تشریف آوردند، به ایشان عرض کردم که پیشتر گزارش داده بودم و نیازی به حضور شما نبود. اما با لبخند فرمودند: «از شما تشکر میکنم، اما دلم آرام نگرفت.»
بینید، ما رئیسجمهوری داشتیم که برای حل مشکلات مردم بیتاب بود. شهید رئیسی برای مردم و به نفع محرومان میجوشید. ارزش این موضوع در آن است که فردی در جایگاه ریاستجمهوری، تا سه نیمهشب درگیر امور کشور باشد، بعد از آن نیز احتمالاً مشغول مطالعه و بررسی مسائل باشد، و پیش از نماز صبح، فعالیتهای خود را آغاز کند. یکی دیگر از خاطراتی که در ذهنم مانده، مربوط به سفری به استان گیلان برای افتتاح تونل رودبار-منجیل است.
حدود پنج صبح، قبل از حرکت، ایشان با من تماس گرفتند و فرمودند که مشکلی پیش آمده و نمیتوانند در این سفر حضور یابند، اما تأکید کردند که کارها باید طبق برنامه پیش برود. ما طبق دستور ایشان، پروژه را افتتاح کردیم. این نشاندهنده میزان آمادگی، حضور مستمر و تعهد بیوقفه ایشان به مسئولیتهایشان بود. شهید رئیسی برای خدمت به مردم، زمان نمیشناخت و هیچ ساعتی از شبانهروز برای او محدودیت نداشت.
یک روز کاری شهید رئیسی را به عنوان رئیس جمهور کشورمان توصیف کنید که به طور معمول یک روز فعالیتهای شهید رئیسی چطور سپری میشد؟
شهید رئیسی فعالیتهای کاری خود را واقعاً از سپیدهدم آغاز میکردند. اما آنچه که قوام شخصیتی و استحکام روحی ایشان را شکل میداد، مراقبتهای معنوی و ارتباط عمیقشان با اهلبیت (ع) بود. ارادت ویژهای به حضرت رضا (ع) داشتند، بهویژه در دوران تولیت آستان قدس رضوی که ارتباطی خاص و منحصربهفرد با این بارگاه نورانی برقرار کرده بودند. مزد این ارادت و توسل را نیز در سختترین شرایط زندگی و مسئولیتهایشان دریافت کردند.
شهید رئیسی در تمام دوران مسئولیت خود، به توسل به اهلبیت (ع) پایبند بودند. حتی یک هفته نمیگذشت که دعای توسل سهشنبهشبهایشان ترک شود. این مراسم، بعد از نماز مغرب و عشا، بهطور منظم در دفتر ریاستجمهوری یا یکی از ساختمانهای مجاور، با حضور خانواده و برخی مدیران نزدیک دولت برگزار میشد. این در حالی است که بسیاری از مدیران، وقتی درگیر اجرا و مسئولیتهای سنگین میشوند، ممکن است از چنین توجهاتی غافل بمانند. اما برای شهید رئیسی، نماز و توسلات جایگاه ویژهای داشت. ایشان سنت حسنهای نیز داشتند که هر یکشنبه اول ماه قمری، مجلس روضهای برگزار میکردند.
این نشان از وجود باورهای معنوی ایشان بود. نماز شب، توسلات، برنامههای روضه و توجه ویژه به مناسبتهای مذهبی، نهتنها بر سلوک شخصی ایشان اثر گذاشته بود، بلکه در شیوه حکمرانی و تصمیمگیریهایشان نیز نمود داشت.
از دیگر ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی شهید رئیسی برایمان بگویید.
شهید رئیسی همچنین در ولایتپذیری و ارتباط با مقام معظم رهبری، ویژگی برجستهای داشتند. جلسات دوشنبههای رؤسای قوا با رهبر انقلاب را فرصتی ارزشمند برای حل مسائل کشور میدانستند و از آن بهره میبردند. نکته مهم این بود که ایشان از مقام معظم رهبری برای حل مشکلات کشور هزینه نمیکردند؛ بلکه اگر توصیه یا نظری از سوی ایشان دریافت میکردند، بدون هیاهو و تبلیغات، آن را تا مرحله اجرا پیش میبردند.
در مسائل حساس نیز اگر احساس میکردند نظر رهبر انقلاب در خصوص موضوعی چندان مثبت نیست، آن را کنار میگذاشتند و اگر حس میکردند تمایلی به اجرای آن وجود دارد، بدون اینکه نیاز به دستور مستقیم باشد، خودشان برای اجرا اقدام میکردند. یکی دیگر از ویژگیهای شهید رئیسی، وقار و متانت سیاسی ایشان بود. در شرایطی که ممکن بود تنشها و اختلافات میان قوا شدت بگیرد، ایشان صبوری و آرامش را بر هر چیز دیگری مقدم میدانستند.
بارها پیش میآمد که برخی اعضای دولت از ایشان میخواستند به برخی اظهارات پاسخ دهند یا واکنش نشان دهند، اما ایشان با تأکید بر اینکه کشور باید در آرامش اداره شود، از ورود به حواشی خودداری میکردند. این رفتار، یک الگوی مهم در مدیریت و حکمرانی بود.
شهید رئیسی در رسیدگی به مسائل اطرافیان خود، بدون ملاحظه و مماشات عمل میکردند. برخورد ایشان با هرگونه شائبهای کاملاً قاطع، شفاف و صریح بود. حتی در مواردی که میدانستند یک گزارش یا اتهام نادرست است، اجازه نمیدادند که موضوع بدون بررسی بایگانی شود
شهید رئیسی همچنین در مدیریت اطرافیان خود حساسیت ویژهای داشتند. مجموعه مدیران و افرادی که در کنار ایشان فعالیت میکردند، از سالمترین تیمهای مدیریتی بودند. بهاندازهای که در زندگی شخصی، خانوادگی و مدیریتی ایشان، حتی یک لکه سیاه نیز یافت نمیشد.
این پایبندی به اصول، یکی از مهمترین دستاوردهای دولت ایشان بود و الگویی برای مدیریت سالم و متعهدانه در کشور محسوب میشود. شهید رئیسی در رسیدگی به مسائل اطرافیان خود، بدون ملاحظه و مماشات عمل میکردند. برخورد ایشان با هرگونه شائبهای کاملاً قاطع، شفاف و صریح بود. حتی در مواردی که میدانستند یک گزارش یا اتهام نادرست است، اجازه نمیدادند که موضوع بدون بررسی بایگانی شود.
این رویکرد دقیق و مسئولانه باعث میشد که هیچگونه فساد، سوءاستفاده یا کوتاهی از سوی نزدیکان و مدیران ایشان شکل نگیرد. در دورههای مختلف مدیریتی، بارها دیده شده که برخی مسئولان، اطرافیانشان—اعم از برادر، داماد، رئیس دفتر یا معاونانشان—دچار مشکلات و حواشی شدهاند. اما اگر یک مسئول عالیرتبه با چنین حساسیتی بر عملکرد مدیران و نزدیکان خود نظارت داشته باشد، اگر در صورت مشاهده قصور یا تخلف، شخصاً وارد عمل شود و برخورد کند، بسیاری از این مسائل از ابتدا کنترل و حل خواهد شد. شیوه مدیریتی شهید رئیسی نشاندهنده یک نظارت دقیق و سالم بر مجموعه اجرایی کشور بود؛ نظارتی که نه بر اساس روابط شخصی، بلکه بر پایه اصول و ارزشهای اخلاقی و مدیریتی بنا شده بود.
پایان بخش اول
نظر شما