خبرگزاری مهر، گروه استانها – کوروش دیباج؛ در دل کوچهپسکوچههای تاریخی اصفهان، جایی که معماری صفوی و قاجاری در هم تنیده شدهاند، موقوفات بیشماری وجود دارند که زمانی نهفقط محل عبادت و آموزش بلکه مأمن اشیای گرانبها و اسناد تاریخی بودند. از بقعهها و مدارس تا مساجد و کتابخانههای وقفی، همگی در دل خود گنجینههایی را پنهان داشتهاند که امروز یا در حال فراموشیاند یا در سکوتی مرگبار در زیرزمینها خاک میخورند. این گزارش به بررسی وضعیت موزههای وقفی مغفولمانده شهر اصفهان میپردازد؛ موزههایی که هیچ تابلویی ندارند اما هر یک میتوانستند مرکزی برای شناخت تاریخ فرهنگی و مذهبی ایران باشند.
خاستگاه موزههای وقفی در اصفهان؛ روایت پنهان در وقفنامهها
علیرضا میرزایی، پژوهشگر حوزه وقف و مدرس دانشگاه، در گفتوگو با خبرنگار مهر میگوید: «در منابع تاریخی اصفهان، بهویژه وقفنامههای دوره صفویه و قاجار، به موارد زیادی برمیخوریم که واقف، اشیایی از جمله نسخههای خطی، ظروف ارزشمند، ابزار نجوم، آثار چوبی یا پارچهای و حتی اسلحههای نفیس را برای نگهداری و نمایش به موقوفات خاص میسپرد. این اشیا معمولاً در حجرههایی بهعنوان خزانه یا خزانهدار نگهداری میشدند. این یعنی ما با ساختاری موزهمانند روبهرو هستیم که پیش از تولد رسمی مفهوم موزه در ایران، بهصورت سنتی در اصفهان ریشه داشته است.»
وی با اشاره به مدرسه چهارباغ، مدرسه صدر بازار، مدرسه باقریه، مسجد شیخ لطفالله و بقعه هارون ولایت بهعنوان نمونههایی از این مکانها میافزاید: «در دل بسیاری از این مکانها، آثاری وجود داشت که اگر شناسایی و احیا شوند، ظرفیت شکلگیری یک مجموعه موزهای بینظیر را خواهند داشت.»
گنجینههایی که خاک میخورند
رضا خلیلی، کارشناس ارشد موزهداری و مدیر سابق یکی از موزههای خصوصی اصفهان، وضعیت این گنجینهها را نگرانکننده میداند و توضیح میدهد: «در مدرسه جده بزرگ، حجرهای وجود دارد که زمانی محل نگهداری نسخ خطی بوده، اما امروز به انباری تبدیل شده است. در برخی بقاع متبرکه مانند امامزاده شاهزید یا بقعه هارونیه، هنوز اشیایی چون کاشیهای کتیبهای قدیمی، پارچههای مذهبی نفیس یا ابزار چایخوری عهد قاجار موجودند که نه شناسنامه دارند، نه مرمت شدهاند، نه در جایی ثبت رسمی شدهاند.»
وی با تأکید بر اینکه بسیاری از این آثار در معرض آسیب یا حتی سرقت هستند میگوید: «بعضی از این مجموعهها حتی توسط خدام یا متولیان محلی بهصورت سنتی و بدون تخصص نگهداری میشوند. متأسفانه دستگاههای نظارتی چون اداره کل اوقاف، میراث فرهنگی و نهادهای دانشگاهی کمتر به این بخش پنهان توجه نشان دادهاند.»
امکانسنجی ایجاد «موزههای وقفی»
یکی از پرسشهای مهم در این زمینه، امکان احیای این گنجینهها و تشکیل موزههای وقفی با ساختار امروزی است. دکتر مریم میرصدری، استاد موزهداری این ایده را قابل تحقق اما نیازمند برنامهریزی چندساله میداند: «ما بهجای ساخت موزههای جدید، باید موزههای موجود و نیمهفعال را فعال کنیم. در دل موقوفات قدیمی، زیرساختهایی مثل حجره، شبستان، خزانه، کتابخانه یا حیاط مرکزی وجود دارد که با کمترین مداخله معماری و بیشترین اصالت میتوان به موزه وقفی تبدیلشان کرد. مدرسه چهارباغ بهترین مثال برای این پروژه است، چون هم جذابیت تاریخی دارد، هم دسترسی مناسب، هم گنجینه قابلاحیا.»
وی تأکید میکند: «ایجاد موزه وقفی، نهتنها حفظ میراث فرهنگی بلکه اجرای نیت واقفان است. در بسیاری از وقفنامهها، جملههایی چون «للانتفاع العموم» یا «للتعلیم و التذکیر» آمده که میتوان آن را همردیف اهداف موزهداری دانست.»
غفلت نهادهای مسئول از فرصتهای وقفی
یکی از نقاط ضعف در حوزه موزههای وقفی، ناهماهنگی نهادهای متولی مانند اداره اوقاف، اداره کل میراث فرهنگی و شهرداری است.
محمدصادق زمانی، پژوهشگر معماری اسلامی به نکته جالبی اشاره میکند: «برخی مساجد تاریخی اصفهان، حتی در بافت مرکزی شهر، آثار بسیار نفیسی در انبار یا شبستانهای بسته دارند که متولیان آنها از ترس سرقت یا تخریب، حاضر به نمایش عمومی نیستند. از سوی دیگر، نهادهای رسمی بهجای حمایت، بیشتر به مانعتراشی اداری مشغولاند. این خلأ باعث شده فرصت بینظیری که موقوفات برای توسعه فرهنگی دارند، بهکلی مغفول بماند.»
وی پیشنهاد میدهد: «شهرداری و اوقاف باید بهطور مشترک، طرح احیای موزههای وقفی را بهصورت پایلوت در دو یا سه موقوفه مهم اجرا کنند. مثلاً مدرسه جده بزرگ یا مدرسه صدر بازار را میتوان با بازسازی اصولی و نمایش اشیای اصیل، به یک موزه ترکیبی آموزشی و فرهنگی بدل کرد.»
نمونههایی از گنجینههای کشفشده
در چند سال گذشته، پژوهشهایی محدود درباره این موضوع انجام شده که اهمیت آن را دوچندان میکند. از جمله میتوان به پروژه دکتر نصرالله حدادی درباره کتابخانههای وقفی مساجد اصفهان یا پروژه شناسایی اشیای موجود در بقعه امامزاده احمد اشاره کرد. همچنین در جریان مرمت بقعه خواجه نظامالملک، چند قطعه سفال زرینفام و کاشیهای نفیس صفوی کشف شد که هنوز بهصورت عمومی به نمایش درنیامدهاند.
نقش مردم و سازمانهای مردمنهاد در نجات گنجینهها
از آنجا که نهادهای رسمی غالباً با چالشهای بوروکراتیک مواجهاند، کارشناسان بر نقش مردم و گروههای مردمنهاد در شناسایی و نجات این گنجینهها تأکید دارند.
شهرزاد امینی، عضو یک گروه فعال در مستندسازی اماکن تاریخی مذهبی، میگوید: «ما در قالب تورهای محلی، چندینبار با حجرههایی روبهرو شدیم که در آن اشیای قدیمی بدون هیچ حفاظتی رها شده بودند. بسیاری از خدام و متولیان نمیدانند این آثار ارزش تاریخی دارند. آموزش عمومی و مستندسازی مردمی میتواند قدم نخست در نجات این گنجینهها باشد.»
بازگشت به نیت واقفان با احیای موزههای سنتی
اصفهان، بهعنوان یکی از شهرهای موقوفهخیز ایران، ظرفیت نادیدهای برای احیای موزههای وقفی دارد. موزههایی که در دل مدارس، بقعهها و مساجد خاموش ماندهاند و میتوانند با یک برنامه مشترک میان نهادهای مرتبط، احیا شده و در خدمت مردم، پژوهشگران و حتی گردشگران قرار گیرند. اجرای این طرح، نهتنها به حفظ اشیای تاریخی کمک میکند بلکه احیای اصیلترین شکل موزهداری ایرانی یعنی «وقف برای نمایش و آموزش» را محقق میسازد.
از طرفی یک کارگروه مشترک متشکل از اداره اوقاف، اداره کل میراث فرهنگی، شهرداری اصفهان، دانشگاه هنر و فعالان مردمنهاد میتواند مسئولیت شناسایی، مستندنگاری، حفاظت و در نهایت احیای موزههای وقفی را به عهده گیرد. تنها در چنین همافزایی است که میتوان گنجینههای پنهان را از زیرزمینها بیرون آورد و دوباره به جریان فرهنگی شهر بازگرداند.
نظر شما