به گزارش خبرنگار مهر، دکتر غلامعلی حدادعادل مشاور عالی رهبر معظم انقلاب امروز همزمان با ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، سالروز شهادت شهید سید ابراهیم رئیسی، شهید آیت الله آلهاشم، شهید امیرعبداللهیان، شهید رحمتی و دیگر شهدای خدمت، در یادداشتی با عنوان «دریغا آل هاشم» به بیان توضیحاتی درباره سابقه آشنایی و روحیات شهید آیتالله آلهاشم امام جمعه فقید تبریز پرداخت.
در ادامه متن کامل یادداشت حداد عادل را میخوانید:
«در دلم بود که بی دوست نمانم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود (حافظ)
دریغا آل هاشم!
سیام اردیبهشت، سالروز شهادت رئیسجمهور شهید آیتالله رئیسی و همراهان او در حادثه سقوط بالگرد است. من با شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان و رحمتی و آلهاشم، از دیرباز، دوستی و آشنایی داشتم، اما در این نوشته میخواهم اختصاصاً درباره آیتالله شهید آلهاشم صحبت کنم.
آشنایی من با آقای آلهاشم به سالهایی برمیگردد که وی در ارتش نماینده مقام معظم رهبری بود. در آن سالها او گاهی از من در مناسبتهای مختلف دعوت میکرد تا در جمع ارتشیان صحبت کنم. اما «حاج آقا» را وقتی بهتر و بیشتر شناختم که وی به امامت جمعه شهر خود، تبریز منصوب شد.
آقای آلهاشم در سمَت امام جمعۀ تبریز، هم جلوه دیگری از خود و هم چهره دیگری از امام جمعه بودن را به نمایش گذاشت. او با تقوی و تدبیر خود، به نماز جمعه رونق بخشید و با صمیمیت و صداقت خود دلهای مردم را به سوی خود جلب کرد. وی نماز جمعه را به نماد روشن یگانگی امت و امام در جامعه اسلامی مبدل کرد. او آنچنانکه خود گفته بود تنها امام جمعه نبود، بلکه امام همه روزهای هفته بود. آیتالله عجیب پر کار بود. در همهجا حضور داشت، در بازار و کوچه و خیابان و دانشگاه و حوزه و ادارات دولتی و خانههای شهدا و مردم محروم و حتی در ورزشگاه و در جمع دوستداران تیم فوتبال تراکتور و همه جا به فکر گرهگشایی و خدمت بود. درِ خانهاش به روی همه، اعم از مسئولان و مقامات بلندپایه کشور تا مردم عادی باز بود و با مهربانی به درد دل همه گوش میکرد و برای رفع مشکلات مردم اقدام میکرد. آقای آل هاشم الگوی تمامعیار یک امام جمعه بود. او تراز نوینی از امامت جمعه ایجاد کرد و با رفتار خود، به امامان جمعه جوان سراسر کشور درس میداد که با مردم چگونه رفتار کنند. او با شخصیت معنوی و کردار خردمندانه خود طعم شیرین حکومت اسلامی را به مردم میچشاند.
آل هاشم در عین حال که از مشکلات جزئی و فردی مردم فارغ نبود از توجه به کلیات و امور اصلی و مهم نیز غافل نمیماند. آل هاشم به مسائل و مشکلات عمومی استان و شهر تبریز به همان اندازه توجه داشت که به مسائل و مشکلات مردم عادی کوچه و بازار. در دو سفر که در زمان امامت جمعه او، یک بار به مناسبت روز شهریار و یک بار دیگر به مناسبت روز حکیم نظامی، به تبریز داشتم، در تمام جلسات سخنرانیهای عمومی من شرکت داشت و خود درباره زبان فارسی و اهمیت آن سخنرانی میکرد.
آیت الله، یک آذربایجانی تمامعیار و یک ایرانی غیرتمند و وطندوست بود. وی نسبت به هر نغمهای که بوی تفرقه از آن به مشام میرسید حساس بود و پدرانه و عاقلانه به دور از افراط و تفریط، واکنش نشان میداد. حضور او در استان به منزله لنگری بود که به کشتی تعادل میبخشید. او به مسائل کلی کشور و تحرکات و تحریکات بیگانگان نیز توجه دقیق داشت.
من، که با سابقه دوستی با او، سلوک معنوی و مردمی او را، از دور و نزدیک تعقیب میکردم روزبهروز ارادتم به وی بیشتر میشد. گاهی در سفر به تبریز، اگر دو روز در آن شهر میماندم، مکرر به دیدنش میرفتم و از مصاحبتش بهره میبردم.
دردا و دریغا که در آن غروب غریب یکشنبه سیام اردیبهشت سال چهارصدوسه و در آن حادثه تلخ و اندوهبار، مردم تبریز و همه ملت ایران، شخصیت مؤثر و مفیدی چون او را از دست دادند. من هرگاه به یاد میآورم که چگونه دوستداران و ارادتمندانش در آن هوای تاریک و روشن، در جستجوی او، از اعماق وجودشان فریاد میزدند که «حاجآقا، هارداسان»، دلم از غصه خون و چشمم از اشک تر میشود.
شهادت او را باید به همه مردم تبریز و همه آذربایجانیها و همه ایرانیان تبریک و تسلیت گفت، خدایش بیامرزد که همانطور که در آسمانها و در عالم غیب و ملکوت نزد اولیای الهی مقام رفیع دارد، در دلهای مردم نیز جایگاهی ارجمند و والا دارد. آری او، در آسمانها محبوب است، چنانکه در زمین محبوب بود.
پس از او، غروب مهآلود جنگل، یادآور فراق تلخ و ابدی او خواهد بود. کوهها صلابت و استواری او را به یاد خواهند آورد و نسیم سحر، از دل پاک و مهربان وی خبر خواهد داد. رودها از صفای باطن و ضمیر زلال او سخن خواهند گفت و مردم تبریز از پدر مهربانی یاد خواهند کرد که محبت خود را از هیچ کس دریغ نمیکرد.»
نظر شما